بعد از دو سال و نیم تلاش
همه ازمایشا خوب
یک بار iui ناموفق
بار اخر دکتر گفت اصلا دنبال علت نگرد که گاهی دلیل علمی نداره
ساعت ۷صبح شوهرم نوبت گرفته از بیمارستان برای پروسه ivf
امشب اصلا از فکر خوابم نبرد
تو زندگی سختی زیاد کشیدم
کاش خدا اینطوری امتحانم نمی کرد دیگه حقم نبود در توانم نیست
چرا مثل هزاران زن طبیعی باردار نشدم
مردم با تنبلی تخمدان با اسپرم ضعیف با یه بار رابطه کنترل نشده راحت حامله میشن. تو این مدت که من اقدامم میشد ۳تا بچه زایید.
خیلی خسته ام
کاش دیگران اینقدر سرکوفت نمی زدن
هیچ وقت دغدغه ی بچه دار شدن نداشتم. روانیم کردن. الان انگیزه ی بیمارستان رفتن ندارم. اونم برا چیزی که بازم نتیجش معلوم نیست بشه یا نه
دلم می خواد همین لحظه بمیرم. 💔