شوهرم امروز شیفت بود صبح زود رفت
منم از بعدازظهر کلی آرایش کردم
ژله و سالاد درست کردم از دیروز هم ته چین مرغ داشتیم
گفتم شوهرم خسته میاد یکم دلش باز شه
ساعت ۷ زنگ زده که میرم ب مامانم اینا سر بزنم بعد میام درحاااالیییی که جمعههههه اونجا بودییییم
خلاصه نشسته ام به سفره نگاه میکنم دلم آه میکشد 🚶♀️