من در آستانه 40 سالگی و مجردم.نمیدونم چرا قسمم نشد ازدواج و مادر شدن.خیلی دلم یه عشق که کنارش احساس آرامش داشته باشم و بچه ای که در آغوش بگیرمش رو دارم.میترسم تو پیری تنها بمیرم.البته اگه عمری داشتم وپیر شدم.خیلی دست وپام واسه همه خیر بوده مخصوصا مادر بزرگام وپدر بزرگم .مادرم وپدرم.اما خودم پیر بشم کی میاد کمکم.بچه ها واسم دعا کنید همین روزا خدا آدم زندگیمو مردی به معنای واقعی سرراهم قرار بده.بگین آمین.خدا از زبون شما و آمین قلبای پاکتون شاید جواب منو داد