بابام تواتاق داشت با مادرش صحبت میکردن خونشون چون بزرگه تواتاق میشینن ک گرم بشه بعد دخترم درو باز کرد بابام از یجا دیگه اعصابش خورد بود داد زد ک مگه نمیفهمی میگم درو باز نکن سرده دخترمم تا یکی دوساعت قاطی بود و با کوچکترین حرفی گریه کرد دخترم نزدیک س سالشه شبم ی مقدار دکمه بود از تو کشو دراورد بازی میکرد بابام هی میگفت جمعشون کن.منم گذاشتم بازی کنه اخرش خودش اومد جمعشون کرد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دست خودش نیس عزیزم بابای منم اینجوری نه تنها با بچه های دختراش بلکه با خودمونم اینجوری بود دیگه عادت کردیم مثلا داره اخبار گوش میده یه خبری رو میخونن پسر منم داره صدا درمیاره از خودش ۳سالشه همچین داد میزد که ساکت ساکت هر سری بلند میگفت انگار بچه میفهمه😑ولی ما ناراحت نمیشیم میدونیم همین مدلیه