بچه ها من واقعا نمیدونم چرا اینطورم
امشب رفته بودم دیدن بچه دوست شوهرم اونجا بچشون دوماهه بود ولی ضعیف بود کولیک داشت و رفلاکس و بدخواب بود
منم بی منظور گفتم خداروشکر پسرمن عالی بود نه بد خواب بود و نه مریض و چن بار گفتم فک کنم ناراحت شده باشن.
البته من اینقد بی عقلم که خودمم نفهمیدم چی گفتم شوهرم اومدم بیرون گفت.ناراحتم چرا بد حرف میزنم همیشه
قبلش فکر کنید
طرفو نابود کردی با این حرفت خخخ
بخدا خیلی ناراحتم چطوری بتونم اینجوری حرف نزنم
اخه دست خودم نیس بدحرف میزنم اما منظور ندارم
عیب نداره منم جلو زن رئیس شوهرم از این چرت پرت زیاد گفتم
چند سالته؟
عب نداره این باعث میشه دیگه کم کم بیشتر مراقبت کنی
سلام عزیزم سعی کن یه مدت سکوت کنی خود به خود دیگه هیچی نمیگی
ی چیزی بگین آروم شم ن اینکه بیشتر آتیش بگیرم
وای خدا من خدا نکنه عصبانی بشم دیگه نمیتونم جلو خودمو بگیرم :( الآنم نامزدم سر همین رفتارم ازم ناراحته :( نمیدونم چه طوری دهنمو ببندم موقع عصبانیت😑😑
یعنی دیگه خیلی حرفای بدی میزنم موقع عصبانیت کلا طرفم رو نابود میکنم 😑
کم گوی و گزیده گوی چون در ..... تا زاندک تو جهان شود پر
سعی کن هر چی میگی قبلش یه دور تو دلت مرورش کنی
چن بار وفتی خواستی اظهار نظر کنی همون لحظه زبونتو محکم گاز بگیر
ک نتونی حرف بزنی
درسته قصد و نیتی نداری و با حرفات دل اونا شاید بشکنه
دل شکسته هم دنیارو زیرو رو میکنه عزیزم
سعی کن همدردی کنی کسی مشکلی داره همدردی میخواد
من بیشتر وقتا سعی میکنم سکوت کنم
یا همدردی کنم با طرف مقابل که نارحتیشو کم تر کنم
