تو عقدمون مامانم بدون در زدن در اتاقو باز میکرد،نمیدونم به بهونه چی بردن یا تلفن زدن آخه تلفن تو اتاق من بود
ولی در کل قصدش مچ گیری بود به نظرم😁😂
بارها بغل شوهرم بودم،وایساده بود،رو دوتا دستش بودم تا صدای دستگیره در اومده،منو پرت کرده اون سر اتاق با فاصله زیاد از خودش،پهن شدم رو زمین،
جوری ک مامانم میومد تو اتاق فکر میکرد من این سر اتاق دراز کشیدم،شوهرم اون سر اتاقه
نمیدونم شوهرم فکر آسیب به منو نمیکرد