2777
2789

حالم بده دلم خیلی شکست

دوستان من فامیلای مامانم اومده بودن خونه مامانم بعد هم کمک دست مامانم اینا بودم این چندروز هم دخترا فامیل که دوستیم و.. هم بودن بعد من سه روز موندم اینجا قراربود من هردوخانواده و برا شب یلدا دعوت کنم ولی خب مامانم مهمان اومد و خانواده شوهرمم همینطور

بعد دیگه من موندم خونه مامانم هرچی به همسرم میگفتم بیا اینجا یچیزی بخور میگفت تا بیام دیر میشه خستمم هست از سرکار بیام پس بیرون یچیزی میخورم یا میرم خونه مامانم حتی بهش گفتم بیام یچیزی درست کنم برات گفت ن عزیزم نمیخاد بچه که نیستم خلاصه منم قبول کردم

بعد از کلی عضو خاموش منم بلاخره تصمیم گرفتم بیام درکنارتون قدرمو بدونین به عشق شما اومدم خخخ😂💫♥️ 

خب

آقا منو نترکونید دیگه سیم کارت نداریم توخونه میشه لطفا واسم صلوات بفرسین 🏡خونه داربشم  بسم الله الرحمن الرحیم اَلحَمدُللهِ الّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب اَلحَمدُلله الّذی جَعَلَنی مِن اُمَّهِ محمد صَلی الله عَلَیه وَ آله اَلحَمدلله ِ الّذی جعلً رِزقی فی یَدِه وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدی النّاس اَلحَمدللهِ الّذی سَتَرَ عُیوبی وَ عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. کاربری دست دو نفره😎هر دو نفرشم خودمم😝 ❤️ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم❤️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تا این که ازبس خسته بوده حتی خونه مامانشم نمیره دیروز میره بیرون غذا میخوره مسموم شده توی غذا خدامیدونه چی بود الرژی پیداکرد😭💔خیلییی حالش بد شده میره بیمارستان بعد پسرداییش میره پیشش بعد بیمارستانم میبرتش خونه مادرشوهرم اینا که همشون دور هم جمع بودن منم رابطم با زن دایی و دخترداییش با این دوتا خوب نیست

بعد از کلی عضو خاموش منم بلاخره تصمیم گرفتم بیام درکنارتون قدرمو بدونین به عشق شما اومدم خخخ😂💫♥️ 

من بهش زنگ زدم گفتم کجایی جریان وتعریف کرد نگران شدم گفتم میام هرچی گفت زشته بمون کمک مامانت گفتم نه بابام سریع بردم خونه مادرشوهرم، من رسیدم اونجا مادرشوهرم خیلی شوهرمو دوس داره حالش گرفته بود یه سلام سرد بزور داد مثل این که ترسیده بود حالش بد بود تا شوهرم اینا   ربع ساعت بعد رسیدن حال شوهرمو که دید زد زیر گریه که اره چرا رفتی بیرون خوردی که رنگ به رو نداشته باشی و اینجوری حالت بد باشه با گریه برگشت رو من داد زد

بعد از کلی عضو خاموش منم بلاخره تصمیم گرفتم بیام درکنارتون قدرمو بدونین به عشق شما اومدم خخخ😂💫♥️ 

که چرا حواست به پسرم نیست رفتی خونه مامانت باشه برو ولی چرا بفکر پسرم نیستی که بره بیرون غذا بخوره اینجوری بشه اصلا من هنگ کردم اخه بار اولش بود اشک تو چشمام جمع شد مادرشوهرمم اروم نمیگرفت همه ام هی بهش میگفتن باشه اروم باش شوهرمم گفت مامان اون که تقصیری نداره من خودم رفتم خوردم اونم گفت اگه برات غذا گذاشته بود یا نرفته بود اینجوری نمیشدی

حس کردم جلو همه شکسته شدم گند زده شد توشبم🙃💔


بعد از کلی عضو خاموش منم بلاخره تصمیم گرفتم بیام درکنارتون قدرمو بدونین به عشق شما اومدم خخخ😂💫♥️ 

بابامم بودش عصبی شد گفت زن داداش احترامت واجبه ولی نمیزارم بخوای جلو همه به دخترم حرف بزنی پس رعایت کن تقصیردخترم نبوده اصلا ازت این انتظارو نداشتم پسرتوام بچه نیست که دخترم همش بیفته دنبالش که این وبخوره اونو نخوره پس حق نداره کسی بخواد بهش تو بگه دستمم گرفت بلند گفت بلندشو بابا بیا بریم نمیخواد اصلا بمونی اینجا منم دستو پام میلرزید دیگه هرچی پدرشوهرم و شوهرم اومدن دنبالمون شوهرم خواست بیاد بابام نزاشتشون 💔

بعد از کلی عضو خاموش منم بلاخره تصمیم گرفتم بیام درکنارتون قدرمو بدونین به عشق شما اومدم خخخ😂💫♥️ 
که چرا حواست به پسرم نیست رفتی خونه مامانت باشه برو ولی چرا بفکر پسرم نیستی که بره بیرون غذا بخوره ا ...

حالا سریع شکسته نشو

اونم مادره ترسیده

یه عمر زحمتشو کشیده بزرگش کرده

اگ خودت مادر باشی حتما میفهمی

پس بیخیال شو و ناراحت نباش

کاربرسال ۹۸هستم ک تعلیق شدم این کاربری جدیدمه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792