دقیقامن دبیرستانی بودم یبار درد شدیدی میکرد دلم مامانم برد بیمارستان منو گفتن اورژانسی باید سونو بشه دکترم مرد بود اونموقعم ب مامانم گفتمنمیخام مرده مامانم گف چاره چیه سلامتیت مهم تره چیزی نباشه اینا خلاصه رفتم مرده چهل ب بالام بودمنم بچه
عوضی وسطاش گف چقد لاغری بعد گف هیکلت خوبه ولی
اشغال عوضی کارتو بکن هیکل منو چرا دید میزنی تازه اونقد خنگ بودم نفهمیدم منظور داره بزرگتر شدم فهمیدم