چندروز پیش باشوهرم دعوامون شد،اون خیییلی وحشی عصبی شد حالا چیزمهمی هم نبودا بحثمون ،یه وحشی بازی ای درآورد.....🤦♀️😡🤦♀️
بعدباعصبانیت ازخونه زدبیرون رفت خونه ننه ش ،منم باردارم ترسیدم، آخرشب با مادرش اومدن خونه بازم عصبی بود پیش مادرش بازم خولی بازی ودیوونه بازی دراورد....
خلاصه پیش مادرش گفت مادیگه ازهم خوشمون نمیاد جدایی بهتره برامون🤦♀️
ازش متنفرشدم ازاون روز، منو خردکرد ،درک نکرد شرایط روحیمو..
ازاون روز دلم بازنمیشه اصن...فقط میخوام تلافی کنم..
چجوری خنک کنم خودمو
دنبال بهانه هست ازت جداشه وقتی با یه بحث کوچیک میپره میره
انگار اون حاملست
درکت میکنم ، به مرور زمان اروم میشی کاری نمیشه کرد
طلاق
چقدر بی درک
برو خونه مامانت بگو جدایی بهتره برامون
بهش بگو فک نمیکردم انقد بچه باشی
دوست عزیزم ازین بخثا و حرفا تو همه ی خونه ها هس.. شماالان بارداری و روحیت حساسه .. توقع بی احترامی نداری ولی مردا اینو نمیفهمن... من 5ماهه باردار بودم شوهرم گف بــــچــــــم دنیا بیاد طلاقت میدم 😕منم حال الان شمارو داشتم ، میفهممت ولی عزیز دلم شاید شما ی حرفی یا یه کاری کردی که خیلی بهش برخورده.. باهاش صحبت کن تا ازین نفرت و کینه خلاص بشی
پیش مادرش به تو اینو گفت؟ منم اگه به کسی جارنمیزد دعوامون شده واون حرفو نمیزد پیش مادرش ،میتونستم کناربیام ،ولی الان خیلی سخت شده..
چه حرفی بزنم ،بغض گلومو میگیره..
شوهرمن آدمیه که مظلوم رو بیشتر خوار وذلیل میکنه ،فقط باید درمقابلش ایستاد
