وقتی رفت خیلی سختی کشید بارها به برگشت فکر کرد به اینکه ارزشش داره بمونه یانه
خلاصه خجالت میکشید از خودش هدفهای آرزوهاش وجنگل که کرده بود تا برسه والان رسیده والان کوه مسائل کوچک وبزرگ پشتش را خم کرده اما 
نزاشت بشکنه موند وادامه داد اشک ریخت تنهایی بی پولی والان 
بعد ۵ سال سرش را بالا میگیره ومیگه 
آره ارزشش داشت موندنم جنگیدنم 
بستگی به فرد وروحیه اش داره
الهی هر کسی هر کاری دست میزنه عاقبت بخیر باشه