از او پرسیدم پس زخم هایمان چه؟
پاسخ داد نور از همان زخم ها وارد روحت میشوند
ماگذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی، تو بمان و دگران وای به حال دگران
تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
حرف دل با یار محرم هم نباید باز گفت
روزی آن محرم اگر بیگانه شد تکلیف چیست
او تَنها یکبار مَرا نِگاه کَرد اما مَن ، چهار سال اَست که به آن یک نگاه فِکر می‌کُنم💛✨
چطوری اینجا اسکرین رو دورش رو کات میکنن؟تلاش کردم نشد
دلم گرفته خدا را
تو دلگشایی کن
من آمدم به امیدت
توهم خدایی کن
❤
ترسیده ای؟! از که؟
از جهان؟ من جهانت
از گرسنگی؟ من گندمت
از بیابان؟ من بارانت
از زمان؟ من کودکیت
از سرنوشت؟ من هم از سرنوشت میترسم….
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
