2777
2789
عنوان

حسرت به دل موندم خودم اسمشو انتخاب کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 521 بازدید | 57 پست
اگ دوس داری تعریف کن 

مادرشوهرم از روز اول زایمان شروع کرد به دخالت کردن بچه زیر ده روز رو بغلم میکردم که آروغشو بگیرم میکشیدش میگفت کاری نکن به بوت وابسته بشه نصفه شب زنگ میزد که وقتی بچه رو شیر میدی خفه نکنی بچمو که روزگارتو سیاه میکنم همش مزاحم میشدن ساعتی نبود که آسایش داشته باشم تا جایی که بچم از صدای زنگ در میترسید بی دعوت میومدن و غذا میموندن و من خودم هیچی برای خوردن نداشتم به بچه آب قند میداد نمیذاشت شیرش بدم میگفت نمیخام بچه به تو وابسته شه یبار گفت خودتو برای این بچه نابود نکن و زود از شیر بگیرش هرکار کنی بچه مال پدرشه تا رومو برمیگردوندم هر آشغالی دهن بچه سه ماهه میذاشت از پفک بگیر تا غذا تا جایی که بچم‌رفلاکس شدید گرفت بچم که شش ماهه شد بی اجازه میومد بچه رو بغلش میزد و میرفت و من هیچ اختیاری نداشتم یبار بچه رو برد تا خونشون وقتی رفتم دنبال بچه دیدم کمر بچه رو با پارچه به مبل بسته که چهار دست و پا نکنه تا خودش به کاراش برسه بچم صورتش سیاه شده بود از گریه.. یه پسرش اسکیزوفرنی داره میگفت بچه یکساله رو بده به پسرم ببره پارک خودش تنهایی تا حال و هواش عوض شه سر بچم داد میکشید به خدا قسم از بس صحبت کردم دعوا کردم مقاومت میکردم فایده نداشت گیر یه مشت آدم روانی افتادم که فقط میخواستن بچمو ازم جدا کنن هنوز افسردگی رهام نکرده هنوز کابوس اون روزا ولم نکرده اینا فقط بخشی از کاراشون بود اگه بخام بگم تا صبح حرف دارم اونقدر که بد کردن به من ..کار خدا بود که من و دخترم دوام آوردیم 

هرگاه خواستم شکوفه شوم،فصل عوض شد

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وااااای  خدا لعنتش کنه  دیوونس مگ؟  شوعرت چیزی نمیگفت؟

بیماری روانی داره شوهرم اون روزا همش سرکار بود وقتی میدید این کارا رو میکنه با مادرش بحث میکرد که این کارا رو نکن مادرش شروع میکرد به فعش دادن من اون روزا پیر شدم هیچی از بزرگ شدن دخترم نفهمیدم بخدا بعضی وقتا از بس فکر اون روزا آزارم میده که حس میکنم دیگه نمیتونم نفس بکشم

هرگاه خواستم شکوفه شوم،فصل عوض شد

مادر شوهر منم جاریم وادار کرده بود اسم دخترشو فاطمه بزاره خلاصه تو شناسنامه گذاشته بودن ولی یه اسم د ...

میدونم دخترم منم همینو میگه وقتی بزرگ شه همین الانش هرکی اسمشو میپرسه و دخترم اسمشو میگه میخندن میگن این چه اسم سنگینیه رو بچه گذاشتی دلم گرفت😔

هرگاه خواستم شکوفه شوم،فصل عوض شد

انقد بدم میاد سر اسم بچه نظر میدن😒😒😒

بچه خودش مامان داره مامانشم بلده اسم انتخاب کنه فلج مغزی نیس😒😒خودشون باید شعورشون برسه

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍//کاربر آقا توی تاپیک هام شرکت نکنه و ریپلای نزنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

داغ ترین های تاپیک های امروز