2777
2789

شوهرم ی هفته اس رفته خارج از شهر برا کار 

منم با پدرشوهر و مادرشوهرمم 

روزا تکراری هی بشور بپز بخواب 

هر جا هم برم هوا خوری باز میام خونه دلم میگیره 

کتاب و نماز و نی نی سایتم تاثیری نداره

خونه مامانمم برم اونجام دلم میگیره 

کلا حس هیچی ندارم😔


اگر خونه مادرت هم همینی بخاطر دلتنگی برای شوهرته 

یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش...     شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

تو یه خونه ویلایی همه باهم

برو سر کار تو اجتماع باش روح آدم پژمرده میشه با یه خاتم و آقای مسن صبح تا شب ، بجاش برو سر کار هم در آمد داری هم تو اجتماعی هم اینکه حتی دلت خواست بعدا یه کلاس هم کنار کارت ثبت نام‌میکنی مثلا باشگاه ورزشی یا زبان‌ اونوقت شب که میخوای بخوابی اصلا یادم‌نمیاد روزت چه جوری گذشت روحیه ات هم خیلی بهتر میشه 

برو سر کار تو اجتماع باش روح آدم پژمرده میشه با یه خاتم و آقای مسن صبح تا شب ، بجاش برو سر کار هم در ...

خونه همسایه هم برم باید اجازه بگیرم از مادرشوهر 

برا درسم خاستم کلاس آزمون برم گفتن نه 


خونه همسایه هم برم باید اجازه بگیرم از مادرشوهر  برا درسم خاستم کلاس آزمون برم گفتن نه

ممکنه اولش بگن نه ولی تو اصرار کن روی هدفی که داری همیشه اصرار بورز زودی کوتاه نیا اونا هم عادت می‌کنند من کلی خانواده متعصب و سختگیر دیدم‌الان با زندگی دخترشون‌تو ترکیه هم موافقت کردند چه برسه به سر کار رفتن ، اگه دیدی نمیشه بجای کار بیرون برو یه دوره کنار یه خیاط درس حیاطی یاد بگیر ۶م‌اینکه حیاطی محیطش زنونه است قبول می‌کنند بعدش چرخ بگیر تو خونه مشغول شو خلاصه تایم خودتو پر کن هم درآمد کسب کن هم سرتو مشغول کن هم بعدها واسه بچت لباس بدوز 

خونه همسایه هم برم باید اجازه بگیرم از مادرشوهر  برا درسم خاستم کلاس آزمون برم گفتن نه

منم اوایل باهاشون توی یه خونه بودم،اما ازهمون اولش بهشون رو ندادم هرجایی ک میرفتم خودم میرفتم فقط بهشون میگفتم مثلا عصرقراره برم عروسی،ولی نزاشتم هیچموقع ک اجازم دستشون باشه وگرنه بدبخت میشدم،الانم ک رفتم خونه خودم راحت شدم ازدستشون

لطفا برای نی نی دارشدنم یک صلوات بفرستین.🙏😔از سال 98منتظرم وامیدوارم یه روزی خدا عیدیمو بهم بده بالاخره مامان شم...   🤲 ❤ اسم کاربریاتون شاید یادم نمونه،اما امضاهای تک تکتون یادم میمونه و باامضاهاتون میشناسمتون. 😇 آدم سه حرفه اما آدم بودن خودش کلی حرفه...🌾.امضای هرکیو ببینم ک درخاست صلوات داره براش میفرستم اما شایدلایک نکردم. ☘️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز