2777
2789
عنوان

شوهرم

156 بازدید | 12 پست

بچها نامزدم ی وامی گرفته به اسم من بعد چون سایته من بلدم قسطاشو من فقط میتونم واریز کنم  حالا امروز نوبت قسطه 

  روم نمیشه بهش بگم پول بریزه چیکارکنم 

 چجوری بعش بگم  اون ماهو خودم دادم 

  این ماهو چیکا کنم 

   میدونم منو همسرم نداریم ولی من واقعا ی مبلغ  پول دادم برا شب یلدا دارم براش خرید میکنم 

  حالا روم نمیشه بش بگم 

تصور میکنم الان پیش خودش میگه دختره چقدر بی فکره میدونه شب یلدا داره اونم برام میخره کل هزینه

 یا چیزای دیگه.....

 اون سری ام ی قسط دیگه ی وام دیگه روهم من دادم فقط نصفشو بم برگردوند 

   حالا نمیدونم چیکا کنم روم نمیشه 

  از طرفی ام میترسم ازم دلگیر شع

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بگو. رو نمیخواد عزیزم. زن و شوهر این حرفا رو ندارن باهم

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه

وا تعارف نداره بهش زنگ  بزن بگو امروز موعد پرداخت قسط 

خیلی راحت 

چرا با شوهراتون تعارف دارید 

با افتخار کاربر سال۹۶😎وقتی پیام دادی و جوابتو ندادم بدون ترجیح دادم با مغز زنگ زده ات بحث نکنم . پس بدون بی جواب موندن پیام ات از چیه😊

با این کارات خرابش نکن بذار خودش بده 

پیام بده امروز باید قسط بریزی مگه غریبه اس روت نمیکنه 

به تو چه ربطی داره که میخواه شب یلدا بیاره یا چیز دیگه اون وام گرفته خبر داشته از قسطش 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز