تو رو خدا بگید چکار کنم شوهرم خیلی عصبی و بد دهنه مثلا همین امروز سر سفره نهار بچه امون مریض بود هر کاری کردیم نهار نمیخورد رفتم ی گوشه دراز کشید ی دفعه شوهرم عصبی شد رفت حولش داد گفت حالا ک غذا نمیخوری برو تو اتاق منم گفتم چرا اینکارو کردی بچه خودش مریض ی دفعه گفت تو خفه خون بگیر منم ناراحت شدم رفتم پسرمو ک فقط ۳سالش بقل گرفتم.بعد شوهرم گفت چرا نمیاید غذا بخورید گفتم نمیخورم تو بخور برو سرکار بعد میخوریم بلند شدم با بچه ام رفتم تو اتاق بعد داد زد گفت شب ک میام اینجا نباشد گمشید از اینجا برید حالا من چکار کنم همش همینجوریه علاوه بر اینا کلی حرف زشت دیگم زد ک من گفتم از این حرفا جلو بچه نزن ک شروع دعوا شد ۸ ساله دارم تحمل میکنم تو رو خداااا کمکم کنید کجا برم دلم نمیخواد هیچکس بفهمه برا مشاوره هم ب حرف گوش نمیده بریم تو رو خدااا کمکم کنید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چی بگم والله یه نفهم بیشعورش خودم دارم اینقدر دلم میخاد برم اما بچه م گناه مادر شدن خیلی سخت حاضری دست خودت خار بره اما بچه ت نه.مادر خدابیامرزم میگفت سنگ بشی اما مادر نشی🙁من که میگم شوهرمن دعایی شده انگار اینجوری نبود سرچیزای الکی بحث و بی احترامی میکنه بهش میگم خجالت نمیکشی من به خاطر بچه م اسیب نبینه چیزی نمیگم اما اون نفهم تر ازین حرف هاست من لیسانس م اقا راهنمایی خونده و کارگر 🙁تف تو این شوهر انتخاب کردنم سنتی هم بود 😐
اگ کار هر روزشه درخواست بده هیچ چیز اندازه آرامش نیست
مشکل همینجاست متاسفانه پسر عموم هست ک اصلا نمیشه قبل از اینکه پسرم ب دنیا بیاد ی بار خودکشی کردم ک نشد راحت شم بعد رفتم خونه بابام بعد ی مدت امدن دنبالم ک قرار شد بریم مشاوره ولی وقتی امدم سر خونه زندگیم انگار دیگ برا هیچکس مهم نبود حتی خانواده خودم هیچکس ازم نپرسید حالا زندگی چطوره برا همین دلم نمیخواد دیگ ب هچکدومشون از مشکلاتم بگم