ظهر خونه خواهرم بودم موقع برگشت رفتم تو اتاقشون لباسامو عوض کن یه دستبند طلا داشت روی میز آرایش گذاشته بود یهو نمیدونم چطور شد به خدا اصلا اختیارم دست خودم نبود دستبند برداشتم گذاشتم تو جیب مانتوم ،حالا چکارکنم؟ آبجیم فعلا زنگ نزده که چیزی بهم بگه.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به نظرم خودت پیش دستی کن و زنگ بزن بگو کیفم رو ریختم و طلات رو داخل کیفم دیدم نمیدونم چه جوری افتاده یا بگو فکر کنم به لباسم گیر کرده و افتاده داخل کیف. به نظرم نزار خواهرت زودتر زنگ بزنه
خوبم اما فرشته نیستم...گناه می کنم امّا شیطان نیستم...من فقط , دختر کوچولویی هستم که در دنیایی بزرگ , تلاش می کنه کسی رو برای دوست داشتن پیدا کنه ! "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم" #سَردارِ_مَن❤ من به مرگی فکر میکنم که زندگی هدیه میده,من! یک حامی اهدا عضوم🌱