2777
2789
عنوان

بابام امروز بهم گفت خبر مرگت بیاد...

| مشاهده متن کامل بحث + 915 بازدید | 25 پست
اینو به عنوان کسی که این دوران رو گذرونده بهت میگم  خودتو درگیر دعوای با خانوادت تو این سن نکن ...

داداشمم همش همینو میگه

می‌شه واسه رسیدن به آرزوم یه صلوات بفرستی؟❤️‍🩹‏آلیس مونرو راجع به دوره‌ی افسردگیش اینطور نوشته که:«‏ آنچه از دستم بر می‌آمد با آنچه دلم می‌خواست انجام دهم منافات داشت...! »‏شاید این بدترین حسی باشه که یه آدم می‌تونه تجربه کنه!

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

من دل خوشی از بابام ندارم.کاش گیشد ازدواج میکردم میرفتم دیگه سنمم بالاست تقریبا. بابام کلا فقط خ ...

چقد من شدی

بهترینا نصیبت‌ولی خب انقدر قوی هستی ک تنهایی هم بتونی از پس خودت بر بیای بهتر ک نیومد منت نزاره سعی کن مستقل شی

چقد من شدی بهترینا نصیبت‌ولی خب انقدر قوی هستی ک تنهایی هم بتونی از پس خودت بر بیای بهتر ک نیومد من ...

قبلا چند ساله چندبار محترمانه به بابام گفتم دوست ندارم خواستگار برام بیاری،ازینجور خواستگاری با واسطه ومعرف خوشم نمیاد.گفتم ولی اگر هم اوردی دوست ندارم به خواهرت وشوهرش ومادرت بگی،شاید یه عیبی داره طرف منم میخوام قبولش کنم ولی نمیخوام اون مشکلشو کسی بدونه چرا زودتر به اونا میگی که هنوز من اونو ندیده ،اون منو ندیده و هنوز اصلا همو نمیشناسیم ولی خواهرتو شوهرش برن اول طرفو ببین.یا اصلا قسمت نشد باشه، ولی شاید اون فرد دوست نداره مشکلش یا عیبشو بقیه بدونن( به نظرت بی منطق میگم ویا حرفام ناحقه؟؟)

بعد من متولد هفتادم یه دوره افسردگی خفیف رو هم تازه دارم رد میکنم تازه دارم خودمو بازسازی میکنم.خیلی که سنم دیر نیست هنوز.اصلا انگار نه انگار به این بودی این حرفارو زدی. دوباره همین امشب یه نیم ساعت پیش شوهر عمم زنگ زده به گوشی داداشم که گوشی رو بده بابات، بعد میگه این خواستگاره میخواد بیاد سرکوچه باهات حرف بزنه.((ورداشتن یه خواستگار که زن طلاق داده رو برای من پیدا کردن😣😣خود عمم هم چند روز پیش همین موردو بهم گفت که باز من با سرسنگینی گفتم بگو نه ولی باز ول نمیکنه اشغال خانم.))همیشه برای اینکه ما نتونیم خیلی تمیز خونه تکونی کنیم قبل عید نوروز چندتا خواستگار پیدا میکنن وبازور میارن خونه که ما زیاد نتونیم واسه عید اماده بشیم.فشار اینه عمم فکر میکنه من خرم میگه نمیدونم شماره مارو ازکجا اورده بود و مثلا خواهر پسره سراغ گرفتن نمیدونم کی ترو بهشون معرفی کرده و شماره مارو داده واین زرا ،ولی من قسم میخورم ومیدونم ومطمئنم که این به ظاهر خواستگارهارو خود بابام پیدا میکنه ولی شماره خواهرشو میده،انگار من دورازجونِ مامانم،زبونم لال مادر ندارم.(حالا این وسط هم خونمون تلفن داره هم خود بابام گوشی داره ولی نمیدونم چرا زنگ زد به داداشم)میدونم حالا کسی این کامنتو بخونه میگه من ادم بدیم و نفرین هم ممکنه به خود ادم بگیره.ولی انقدر دلم میخواد اینا بمیرن که من بتونم ازین کوچه برم وراحت نفس بکشم. والا همسایه هامونم اخه خوب نیستن وادمای فضولین،خیلی اذیت میکنن بخدا.جدای از بقیه همسایه ها، عمم و مادربزرگم هم باهامون همساین، ارامش ازشون نداریم.نفسم بخدا داره میگیره،سرم درد میکنه از شدت حرص.عجب گوهی خوردم من پامو به این دنیا گذاشتما

در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۲ کاربریم به خواست خودم لغو شد خیلی دوست داشتم بازم بمونم اما اینجا کاملا وقتمو میگرفت. نمیتونستم مدیریت کنم همش اینجا بودم.این چند سال که اینجا بودم از همه کار وزندگیم افتادم ودرجا زدم..دوسه تا کاربری دیگم داشتم که اونا قبلا توسط نی نی یار تعلیق شد.سه،چهار سال توی این سایت بودم.گاهی اوقات عصبی بودم وممکنه با کسی بد برخورد کرده باشم یا حرف بدی زده باشم.امیدوارم اگه کسی بوده که از دستم عصبانی بوده وهست اگه‌مقدوره براش منو ببخشه وحلالم کنه.برای خوشبختیم، برای سلامتی وطول عمر خودم ومادرم وهمینطور واسه ازدواجم با یک ادم مناسب وابرومند وخوشبخت شدنم دعا کنید.سنم متاسفانه هی داره بالا میره وهمچنان مجردم.واسم دعا کنید.خدافظ
چقد من شدی بهترینا نصیبت‌ولی خب انقدر قوی هستی ک تنهایی هم بتونی از پس خودت بر بیای بهتر ک نیومد من ...


اخه مستقل شدنم هم یه درد دیگست.واسه همین نمیخوام با طناب بابام برم توچاه و طبق نظر اون ازین عتیقه هایی که به اسم خواستگار میاره یکیو انتخاب کنم.من رشته پرستاری رو خیلی دوست داشتم کار هم واسش به نسبت زیاده رتبم هم میخورد اتفاقا ولی نذاشت برم،منو بازور فرستاد مامایی.منم بعد طرحم دیگه نتونستم کار پیداکنم.چون هم رشتمو دوست ندارم وازش استرس میگیرم هم کار واسش کمه.وگرنه اگه مستقل بودم به بهونه شیفت واین حرفا سعی میکردم زیاد خونه نباشم وبعد هم یه خونه نقلی کوچیک میتونستم واسه خودم دستو پا کنم.گند زد به تمام ارزوها وهدف های من حالا انتظار داره احترامشم حفظ کنم و به حرفش هرچی گفت بگم باشه.نکه خیلی خودشم عقل کل میدونه.فکر میکنه کسی به حرفش گوش نده از سر میافته توچاه، ولی نمیدونه من تاحالا چون به حرفش گوش دادم بدبخت شدم.امشب دیگه عصبی شدم یکم با داد باهاش حرف زدم.اه گوه تواین زندگی. واقعا نیاز داشتم با یکی‌ حرف بزنم تخلیه بشم.ببخشید زیاد زیاد واست تایپ کردم.


اسی توهم ببخش تو تاپیکت،حلال کن

در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۲ کاربریم به خواست خودم لغو شد خیلی دوست داشتم بازم بمونم اما اینجا کاملا وقتمو میگرفت. نمیتونستم مدیریت کنم همش اینجا بودم.این چند سال که اینجا بودم از همه کار وزندگیم افتادم ودرجا زدم..دوسه تا کاربری دیگم داشتم که اونا قبلا توسط نی نی یار تعلیق شد.سه،چهار سال توی این سایت بودم.گاهی اوقات عصبی بودم وممکنه با کسی بد برخورد کرده باشم یا حرف بدی زده باشم.امیدوارم اگه کسی بوده که از دستم عصبانی بوده وهست اگه‌مقدوره براش منو ببخشه وحلالم کنه.برای خوشبختیم، برای سلامتی وطول عمر خودم ومادرم وهمینطور واسه ازدواجم با یک ادم مناسب وابرومند وخوشبخت شدنم دعا کنید.سنم متاسفانه هی داره بالا میره وهمچنان مجردم.واسم دعا کنید.خدافظ
قبلا چند ساله چندبار محترمانه به بابام گفتم دوست ندارم خواستگار برام بیاری،ازینجور خواستگاری با واسط ...

درکت میکنم با اینکهد۱۸ سالمه ولی دیر نشده بخون یجا قبول شی یا یه کار پیدا کن کنار درست و اینا نمون مگه چقدر عمر داری جونیت بره سر بابات و خانوادش 

میدونم پقد اذیت شدی ک میگی بمیرن و اینا ولی قبلا دلت نمیومده حتی یه مورچه بکشی 

میگذره و تلاشتو کن 

اخه مستقل شدنم هم یه درد دیگست.واسه همین نمیخوام با طناب بابام برم توچاه و طبق نظر اون ازین عتیقه ها ...

اشکال نداره حرف برن نریز تو دلت 

ولی دیر نشده دوباره بخون 

تو اونقدر قوی هستی ک اینبار بخونی قبدل شی و خودت برا خودت تصمیم بگیری و بری تو بخون جلوش وایسا 

مردا فک میکنن زنا صعیفن بهشون زور میگن ولی زنا عاقل ترن نزار حقت و بگیرن بیشتر از این 

یروزی ک از کارش پشیمون شه ن بخاطر اینکه بدی کرده بهت بخاطر اینکه زور الانشو توان و پول الانشو نداره ب پات میوفته اونموقعس ک تلافی میکنی 🙃😅

چه به دل میگیرید زود😑😑 

کلا با پدرا موقع عصبانیت نباید بحث کرد همین میشه کوتا بیاین اینا از بس فشار روشونه نمیفهمن چی میگن 😑 بجای مسابقه گذاشتن و لجو لج بازی سکوت میکردی 

•که جهان رنج بزرگیست 

اشکال نداره حرف برن نریز تو دلت  ولی دیر نشده دوباره بخون  تو اونقدر قوی هستی ک اینبار ب ...

یعنی میشه واقعا یه روزی بیاد که زور و قدرتش کم بشه که نتونه بهم زور بگه ومن اختیارم با خودم بشه؟؟ فکر نکنم تا اون موقع زنده بمونم.نفسم میگیره.سرم دردمیکنه.کاش بشه منم اونروزا رو ببینم.بتونم جبران تمام از دست رفته های الانم در بیارم لااقل اونجوری که میخوام زندگی کنم.

در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۲ کاربریم به خواست خودم لغو شد خیلی دوست داشتم بازم بمونم اما اینجا کاملا وقتمو میگرفت. نمیتونستم مدیریت کنم همش اینجا بودم.این چند سال که اینجا بودم از همه کار وزندگیم افتادم ودرجا زدم..دوسه تا کاربری دیگم داشتم که اونا قبلا توسط نی نی یار تعلیق شد.سه،چهار سال توی این سایت بودم.گاهی اوقات عصبی بودم وممکنه با کسی بد برخورد کرده باشم یا حرف بدی زده باشم.امیدوارم اگه کسی بوده که از دستم عصبانی بوده وهست اگه‌مقدوره براش منو ببخشه وحلالم کنه.برای خوشبختیم، برای سلامتی وطول عمر خودم ومادرم وهمینطور واسه ازدواجم با یک ادم مناسب وابرومند وخوشبخت شدنم دعا کنید.سنم متاسفانه هی داره بالا میره وهمچنان مجردم.واسم دعا کنید.خدافظ
یعنی میشه واقعا یه روزی بیاد که زور و قدرتش کم بشه که نتونه بهم زور بگه ومن اختیارم با خودم بشه؟؟ فک ...

میشه ولی صبر کن ،منی ک الان انقد دارم تحمل میکنم میگم 😅🙃💔

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  11 ساعت پیش