حس کردم پریودم ، با دستمال پریدم توی یه اتاق تاریک چک کنم، شلوارو دادم پایین دستمال گذاشتم بعد برداشتم نگا کردم تا خبری نیس ، خیالم راحت شد کشیدم بالا، چرخیدم تا پسر داییم با چنان بهتی بهم زل زده.... منم جوری رفتار کردم که تاریکه کسی رو ندیدم و زدم بیرون 🤦🏻♀️🤦🏻♀️