خیلی خسته شدم همش زندگی تکراری امروز اف شوهرمه هفته ای یک بار اف داره
بقیه روزا هم سر کار ولی همین یه روز یا میره ماشین درست میکنه یا میره پیش مادرش
اصلا پیش من نمی مونه
یا فقط پیشمه خوابه یا موبایل ظهر بهش گفتم من زنم دوست دارم برام یه خاطره تعریف کنی بغلم کنی بوسم کنی نوازشم کنی
بعد اونم همون لحظه بوسید
من بهش گفتم من نمیخوام الان ببوسی من کلی میگم خودش دید از ساعت۱۱سرپا بودم تا ۳اشپزی میکردم
شوهر منم همینطوره 🤕
مشکل منم با شوهرم همینه بهم میگه تو ناز زیاد داری
اینم بگم شوهرم خیلی خیلی کم حرف اصلا یه خاطره هم براک تعریف نمیکنه فقط اوج حرف زدنش سوال کردن از منه
شوهر منم همینه
برای همه همینه
ب قول بچم ک هر وقت من میگم خسته شدم میگه خسته نباشی، شما هم خسته نباشی😇
ولی شوهر من اینقدر حرف میزنه.. متلک میندازه.. حرف مفت میزنه
من تحمل این رفتار رو ندارم الان دارم به طلاق عاطفی فک میکنم تا جور شدن شرایط طلاق واقعی
چرا خب خودت برنامه نمیریزی؟
شوهر من بلد نبود
ی بار هتل گرفتم شهر دیگ ی شب کلی خوش گذش وقتی اومدیم کلی ازم تشکر کرد بخاطر پیشنهادم
جمعه ها هم وقتی شیفت نی خودم صب زودتر بیدار میشم فلاسک چایی و خوراکی و ی غذای ساده مث سوسیس و سیب‌زمینی برمیدارم بیدارش میکنم میریم بیرون
کلی خوش میگذره
ی کار و سرگرمی ،بافتنی ، خیاطی طراحی یا هرچی برای خودت درست کن
وسایل بساز برای خونت با رزین
تنها راهش همینه
عزیزم مشکل از تربیتشون هست. تو ایران اکثرا بچه ها محبت کردن پدر و مادرشون بهم رو نمیبینن که یاد بگیرن. فقط دعواها رو میبینن
عزیزم همممممه مردا همینن باید تو براش برنامه بریزی مثلا برو نت سرچ کن از قبلم بگو بهش هفته دیگه ک آفی ۱جاییو در نظر گرفتم بریم اونجا مثلا طبیعتی کوهی زیارتی کافیشاپی پیکنیکی
بعد ۱هفته هم مال خودش باشه
