امروز تو پارک بودیم با خالمینا بعد یه بچه کوچولو افتادم آمد یهو بغلم کرد منم خیلی ذوق کردم چون زیاد از بچه ها خوشم نمیاد بعد با چشمای درشت و لبخند زیاد و ابرو های بالا گفتم سلااام ننه بعدشم خالمینا مسخرم گردن گفتن خاله بچه ترسید
شوخی کردن بنظرتون یا من کار بدی کردم در صورتی که بچه فقط نگاه میکرد بعدشم لقمشو گرفت رفت