شوهرم 25ام تولدشه
امروز گف یدونه گوسفند میخرم داداشام اینارو دعوت میکنم برا شام، بعد شامم کیک تولد و اینارو هم میخرم
بعد من گفتم کیارو دعوت میکنی گف همه ی داداشامو
بعد بهش گفتم چرا وقتی داداشات برات ارزشی قائل نیستن تو رو برا تولد خودشون یا بچشون دعوت نمیکنن ما اونارو دعوت کنیم
اینو بگم ک 4 تا داداش داره
با دوتاش خیلی صمیمی هستش یعنی هر هفته خونه یکیمونیم،گفتم اون دوتا رو با پدر و مادرت دعوت کن بقیه رو دعوت نکن
بعد گفت گوه خوریش ب تو نیومده،من خوشم میاد دعوتشون میکنم مگه قراره از جیب بابای تو خرج کنم فک کنم خوشت میاد ب پدر و مادرت فوش بدم
منم گفتم اولا احترام خودت و نگه دار
دومن اون دوتا بزرگا ک خودتو براشون جررر میدی مگه برا تو ارزشی قائلن،اصلا میدونی تولد خودشون بچه هاشون کی هس منم میخام مث زنای اون دو تا رفتار کنم با هر کی از این ب بعد مث خودش رفتار میکنم
گف تو غلط میکنی ب تو هیچربطی نداره چیزی از خونه بابات آوردی
اینم بگم ک دو هفته پیش داداش بزرگش گف فردا جمعست جایی نرین من گوسفند میخرم مهمون منین
فردا تا ساعت 4بعداز ظهر منتظر موندیم بعد شوهرن زنگ زد گف ما رو امیدوار کردی پ چیشد گف بخاطر باد برا همه رو میدم خونه خودشون ،بخداااا 4 تیکه گوشت انداخته بود ته نایلون پسرش آورد داد و رف
،بخدا حتی پدر و مادرشم از ترس زنش دعوت نکرده بود
برادر دومش ک تا حالا چیزی ازش ندیدم ن تولد دعوتمون کرده،ن برا شامی ن چیزی
منم حرف حسابم اینه ک چرا این دوتا رو دعوت میکنی در حال اینکع برامون ارزشی قائل نیستن