پنج ماهه ازدواج کردم شروع عاشقانه ای داشتیم از هیچی براش کم نزاشتم خودشم اخلاقش خوبه ولی پریروز وام ازدواجمون ریختن ب حسابامون ما قرارمون بود مغازه بزنیم ولی شبش پیش خانوادش گفت احتمالا ماشین بخرم چون عشق ماشینه.ولی از رفتارای من متوجه شد که مخالم و ناراحتم.وقتی برگشتیم از همکلامی بامن فرار میکرد بعدش یه بهونه اورد باهم بحثمون شد الانم دوروزه قهریم مطمعنم داره جوری برنامه میچینه که من مخالفت نکنم و ماشین بخره..من همیشه سر هر ناراحتی پیش قدم میشدم که آشتی کنیم ولی الان هم دلم از حرفاش شکسته هم نمیخوام مغازه رو از دست بدیم پاپیش نزاشتم برای آشتی ولی شدیدا اعصابم خورده بنظرتون من مقصرم چکار کنم که دست ازین خودرای بودنش برداره