مادرم خرداد ۹۹ رفت بابام بهمن ۹۹...
دلم تنگ شده براشون دلم میخاد زنگبزنم خونمون بابام گوشی برداره بعد بگم مامان هست؟؟ دلم میخاد زنگ بزنم مامانم بگم مامان یه دکتر خوب براتون پیدا کردم تمام چروکای دست و صورتتون از بین میره. دلم میخاد برم خونمون بچه ام و بسپارم دست مامانم با خیال راحت بخابم... دلم میخاد مامان بابام صدام کنن اصلا داد بزنن... ولی باشن😔😔 چقدر ادم پریشون میشه توی دنیا وقتی مامان باباش نیستن... چقدر دلم برای دستپخت مامانم تنگ شده... برای ترشی انداختن های بابام... برای جذبه اش.. روح همه پدر و مادرا شاد 😔😔😔😔