انگار یکی از قدیمیای روستا بهشون گفته بود که ما از پدر بزرگمون شنیدیم که تو مسجد طلا دفن شده ولی فکر کرده بودن دروغه کسی دنبالش نرفته بود تا اینا گفتن یه امتحانی بکنن
این داستانا تو روستا زیاده
البته تو روستا یدونه قبرستون هست از زمان ساسانیان مونده با مرده ها طلا و کوزه دفن میکردن ولی خب دولت آورده همونجا معدن زده(اصلنم واسه این نبوده که طلاها و خودشون استخراج کنن مردمو خر فرض کردن)
یدونم غار هست اونجام میگن عتیقه داره ولی خب قدیمیا میگن نفرین شدست (پسر داییم با پسر خالم و دامادشون رفتن دنبال زیرخاکی) چون میگفتن نفرین داره قبلش کلی دعا اینا نوشتن رفتن اومدن گفتن هیچی پیدا نشد
پسر داییم دو روز بعدش به طرز وحشتناکی فوت کرد
و البته دامادشون در عرض چند ماه کلی خونه و ماشین خرید🙂🙂