2777
2789
عنوان

گریه زیاد بچه شش ساله؟کمک مامانا

8285 بازدید | 50 پست

پسر بچه ام شش سالشه .

ی دختر پانزده ماه ام دارم.

پسرم از نوزدای گریه شدید میکرد.انموقع میگفتم نوزاده.شاید طبیعی باشه.ولی خودم تا بحال نوزادی مثل پسرم ندیده بودم.شبها تاصبح.صبحها تاشب گریه.دیگه گذشت  بزرگتر شد کمی بهتر شد.یعنی رو ب امیدواری بود.

بعد زایمان دومم دوباره پسرم خیلی گریه ائو شده.

بااینکه تقریبن دوسال میگذره.

بابا میگ تو زیادی لوسش کردی.

معلمش میگه پسر نباید دراین حد ک تقی ب توقی میخوره گریه کنه.

بخدا همه راهو رفتم.تشویق کردم .وسیله خریدم.حرف زدم باهاش....گاهی تنبیه ولی هیچ نتیجه ایی نداشته.مثلن پای عروسکش میشکنه.قیچی کج میبره...یا ی اتفاق پیش پا افتاده انقدر گریه میکنه ک سرفه میافته.

دخترم ک کوچیکتره اینجوری نیست

کسی بوده بچه اش اینجوری باشه؟چیکار کرده؟بنظرتون بزرگتر بشه بهتر میشه یانه.؟

قسمتی از سخن های کوروش کبیر:بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همش رنج و عذاب است.پس اگر همچون مثل خود نیافتی مثل خدا تنها باش.واگر یافتی او را چنان حافظ باش که گویا جزوی از وجود توست.

بی توجهی محض رو موقع گریه اش امتحان  کردی؟؟؟؟؟؟؟

زندگی من سالهای سال درگیر بدبیاری و مشکلات متعدد و ..بود.تلاشم زیاد بود و جوابم کم..دست به طلا میزدم خاک میشد..یه شب از ته دل، از اون ته ، ته از خدا خواستم فقط بهم نشون بده چرا؟ و نشون داد....نذرهای ادا نشده..یه دفتری برداشتم تمام نذرهایی که ادا نکرده بودم رو نوشتم ، به ازای نذرهایی هم که فراموش کرده بود یه ختم ۱۲۴,۰۰۰ صلوات برداشتم و شروع کردم به ادای نذرهام..دونه به دونه رو ادا کردم. سخت بود، زیاد بود، اما اداش کردم..خدا رو شاهد میگیرم که ورق زندگیم برگشت..نمیگم یه شبه پولدار شدم و به عرش رسیدم و ...اما مشکلاتم نصف شد، بدبیاری هام تموم شد و جواب زحماتم رو گرفتم..الان اگر نذری کنم همون لحظه یاداشت میکنم و از همون لحظه شروع میکنم به ادا کردنش..نمازام سر وقته و تاثیرش رو تو زندگیم تو هر ثانیه دارم میبینم...این تجریه زندگی منه..بزرگترین تجربه..داستان کاملش تو تاپیکام هست..

بنظرم خیلی کمال گراست 

میخواد همه چی کامل باسه 

چیزی باب دلش نبودنی فک میکنه ناتوانه؟


ببرش مشاور کودک 

 وقتی باهاتون بحثم میشه   جوابتو میدم و از تایپک میرم  ریپلای هم باز نمیکنم    پس خودتو ب کشتن نده 

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

زندگی منو تعریف کردی

من همش گریه می‌کردم واسه چیز کوچیک مثلا آب میخواستم با گریه میگفتم

داداشمم ۵ سال ازم کوچیک تره تاحالا گریه نکرده آروووووووم

یا امام رضا ضامن آهو شدی میشه ازت خواهش کنم ضامن منم بشی؟🥺💖  میشه شما هم  دعا کنید تا امام رضا حرفم رو بشنوه ؟💚

فقط بی محلی ... بزار اینقدر گریه کنه ک از حال بره .. و محل نده .. خودشو جمع و جور میکنه وقتی بفهمه بهش توجهی نمیشه بهش بگو دیگه خسته شدم از گریه های بیخودت برو تو اتاق درم ببند وقتی گریت تموم شد بیا بیرون ... میره اونجا اشکاشو میریزه خسته ک شد میاد بیرون

قیافه من 🔫😑😑 وقتی توی تاپیک خانومای باردار میرم۰۰۰ از پشت بوم صدای گربه میاد روی بچم اثر نذاره🔫😑 با هندزفری آهنگ گوش دادم بچم ناقص نشه🔫😑تو لقمم مو بود نپیچه دور گردن بچم خفه شه🔫😑یدونه کنجد رو نون بود بچم سقط نشه🔫😑 موز خوردم بچم نیوفته🔫😑 چایی داغ خوردم بچم نسوزه🔫😑 الویه خوردم تخم مرغ خام توی سسش رو بچم اثر نذاره🔫😑 حالت تهوعم قطع شده بچم نمرده باشه🔫😑 داشتم بستنی میخوردم یه تیکش افتاد رو شکمم سنگین نباشه بچم سقط بشه🔫😑😑 درو محکم کوبیدم گوش بچم پاره نشه🔫😑باد پرده رو تکون داد نوار سرپی توی پرده توی هوا معلق نشه روی بچم اثر بزاره🔫😑😑 بچه فامیل با لیزر اسباب بازی انداخت رو شکمم واسه بچم ضرر نداره🔫😑  کشمش خوردم بچم فلان نشه... یدونه بالشت جابجا کردم بچم ال نشه... مادر شوهرم با این وضعم میخاد بیاد خونمون شب نشینی، مگه چند روز دیگه داری تا زایمان؟ دوهفتمه عزیزم🔫😑😑😑                                      رنگ امضامو عوض کردم صفا کردی؟😁 

از چیزی نترسیده؟توبچگی شاید بخاطر ترس باشه اما بعد خواهرش شاید بخاطر اینه اون بچست کوچیک تره قطعا مرکز توجهه شاید با گریه میخواد جلب توجه کنه که منم هستم منم تحویل بگیرید بچست خوب من خودم دوازده سالم بود سراینکه ب ابجی کوچیکم ک سه سالش بود خوش رو بودن هرشب گریه میکردم😅

بی توجهی محض رو موقع گریه اش امتحان  کردی؟؟؟؟؟؟؟

بی توجهی کردم.گاهی خوب شده.گاهی هم بدترشده پامیکوبه و وحشناکتر گریه میکنه

قسمتی از سخن های کوروش کبیر:بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همش رنج و عذاب است.پس اگر همچون مثل خود نیافتی مثل خدا تنها باش.واگر یافتی او را چنان حافظ باش که گویا جزوی از وجود توست.

پسر منم از وقتی بوجود اومد تو شکمم منو دق داد بارداری پرخطر همش استراحت مطلق بودم شیاف و آمپول تا به یه بدبختی بدنیا اومد بعدشم گریه های شبانه روزیش شروع شد طوری که ما شب و روز نداشتیم خیلی خیلی بد بود من تا مرز جنون پیش رفتم ،،،، تحمل کردیم تا اینکه یه ساله شد و بهتر شد الان شش سالشه خیلی خیلی لجباز و یک دنده است سریع قهر میکنه هوشش خوبه ولی درست و کامل نمیتونه حرف بزنه

یاد دخترم افتادم .نوزادیش کامل با گریه بود تا ۴ سالگی بردیم دکتر .دکتر گفت ۶ سالش شد خوب میشه ،۶ سالش شد بدتر هم شد الانم ۸ سالشه تا بهش میگی بالا چشمت ابروئه گریه میکنه و همش تقصیر باباشه که لوسش کرده جدیدا دارم بهش یاد میدم که گریه رو بزاره کنار بهش میگم بزرگ شدی زشته گریه نکن .ی برادر ۵ ساله هم داره که از اون بهتره حداقل سر چیزهای الکی گریه نمیکنه

ای پرنده ی مهاجر سفرت سلامت اما به کجا میری عزیزم قفس تموم دنیا ...روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری 😔وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری🥀🥀🥀واسه ما فرقی نداره هرجا باشیم شب نشینیم ....
بعضیا این مدلی هستند یه پسره هست تو مدرسه پسرم تقی به توقی میخوره گریه می‌کنه مثلا نمرش میشه ۱۹ گریه ...

اتفاقن باباش و معلمش اینطور میگن.چطور قوی کنم.هرکار میکنم باز گریه میکنه

قسمتی از سخن های کوروش کبیر:بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همش رنج و عذاب است.پس اگر همچون مثل خود نیافتی مثل خدا تنها باش.واگر یافتی او را چنان حافظ باش که گویا جزوی از وجود توست.
بی توجهی کردم.گاهی خوب شده.گاهی هم بدترشده پامیکوبه و وحشناکتر گریه میکنه

منم پسرم خیلی گریه ئو بود

از بعد یکسالگی بهش بی توجه شدم

گذاشت کنار

دید فایده نداره ( ۱۸ ماهشه)

زندگی من سالهای سال درگیر بدبیاری و مشکلات متعدد و ..بود.تلاشم زیاد بود و جوابم کم..دست به طلا میزدم خاک میشد..یه شب از ته دل، از اون ته ، ته از خدا خواستم فقط بهم نشون بده چرا؟ و نشون داد....نذرهای ادا نشده..یه دفتری برداشتم تمام نذرهایی که ادا نکرده بودم رو نوشتم ، به ازای نذرهایی هم که فراموش کرده بود یه ختم ۱۲۴,۰۰۰ صلوات برداشتم و شروع کردم به ادای نذرهام..دونه به دونه رو ادا کردم. سخت بود، زیاد بود، اما اداش کردم..خدا رو شاهد میگیرم که ورق زندگیم برگشت..نمیگم یه شبه پولدار شدم و به عرش رسیدم و ...اما مشکلاتم نصف شد، بدبیاری هام تموم شد و جواب زحماتم رو گرفتم..الان اگر نذری کنم همون لحظه یاداشت میکنم و از همون لحظه شروع میکنم به ادا کردنش..نمازام سر وقته و تاثیرش رو تو زندگیم تو هر ثانیه دارم میبینم...این تجریه زندگی منه..بزرگترین تجربه..داستان کاملش تو تاپیکام هست..
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   یاروفادار  |  33 دقیقه پیش
توسط   vhjtr468  |  29 دقیقه پیش