من ۲۰ سالم بود ازدواج کردم،الان ۱۰ سال از ازدواجم میگذره و یه پسر ۶ ساله دارم،خداروشکر از زندگیم راضیم
فلج مغزی کوتاه مدت مغزم از کار افتاده بود
چون عاشقش بودم و هستم بودنش بهم ارامش میده
۲ساله ازدواج کردم خداراشکر خوشبختم
گفتم ببین من الویت اولمه پوله . من اینم . از اون دخترا نیستم که بگم وای خودتو میخوام و من دنبال پول نیستم .
و بعد ازدواج چشای کل خانوادت و عک و فامیلات و تورو دربیارم که من میخوام . عیدی بیارید . جشن عروسی بگیرید .
فلان مدل گل و لباس میخوام .
از اول میگم که بدونی پول خرج کردن برام مهمه و اولویته .
خواستی قبول کن نخواستی برو .
دو تا از خواستگارام قبول کردن . یکیش حتی گفت ماشین میخدم میندازم زیر پات . هر چی بخواهیی . اما از حرفاش دیدم یکم خودخواهه . یعنی از اون پسرا که به پول و مالش مینازه . جواب رد دادم . اشک ریخت . اما گفتم خودخواهی و امکان نداره بعد عقد و عروسی درس بشه اخلاقت .
دومی گفت کل حقوق و کارت بانکیم و پولام مال تو ادم خاکی هستم . و پول برام مهم نیست ببر خرج کن . اینو جواب بله دادم .
الان ۵ سال از عقد و عروسی گذشته همونه . به چشمش نمیاد کلی پول خرج کنم خاکیه با همه .
