با شوهرم به خاطر مادرشوهر بحثمون شد چن روزه سردیم با هم بعد من امروز دندون عقلمو جراحی کردم اصلا بهم توجه نکرد الانم بچه هارو برداشت رفت خونه مامانش اینا که طبقه بالا ما هستن بهش گفتم موقع اومدن بستنی بگیر خونریزی دارم بند بیاره نگرفته فقط دوتا ابمیوهگرفته الانم گفتم برو بگیر گفت حوصله ندا م ازبس خونریزی دارم ضعف کردم الانم دارم به گریه تایپ میکنم میخوام برم خونه مامانم بدون بچه ها تا بفهمه حداقل تو این شرایط باهام خوب باشه بنظرتون برم؟
بچه هات بزرگن
از اضطراب دست و پاهام یخ کرده
نه نرو
اونا ناراحت میشن و میفهمن چیزی شده
برو
نه بابا بچه ای مگه.بشین خونت
نرو
نه یه ملکه کاخش رو ترک نمی کنه هر چی هست صحبت کنید حل بشه به خانواده ها انتقال ندید قهر کردن بچه بازیه نمی ره تو هم ناهار شام درست نکن بگو حال ندارم
کار به شوهرت ندارما ولی الان تو خونریزی بستنی و چیزلی سرد نخور ابسه میکنه زخمت مکافات میشه
بخاطر هر کیم دعوا میکنی بخاطر مادرشوهر دعوا نکن 1
بخاطر دعوا با شوهرت و بی محلی هاش خونه اتو ترک نکن 2
وقتی دیدی میگه حوصله ندارم خودت برو برا خودت بخر نه منت بکش نه محتاج شو ضعفم کنی باید بدونه اگه نره این خودتی که به خودت میرسی و نیازمند نیستی 3
یک ذره انسانیت نداره این بشر
به خاطر یه بستنی ول کن بابا... مردا رو پدر مادرشون حساسن لابد بی احترامی چیزی کردی بهش برخورده چند روز بگذره خودش خوب میشه باهات
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
