بچه ها ما پریشب مهمونی داشتیم
من برادر شوهرامو دعوت کرده بودم
برادر شوهر بزرگم تنها اومد ما بهش گفتیم خانمت و دخترت چرا نیستن گفت یه مقدار حالت سرماخوردگی داشته دخترم نیومدن
منم شب از هرچی پخته بودم دادم ببره براشون
امروز زنک زدم حال جاریم رو بپرسم گفت من اصلا نمی دونستم مهمونی دارین!! الان یه ماهه حسام با من قهره!!!
حتی غذا ها رو هم نبرده بود براشون!
می گفت مدام قهر می کنه
اوایل من می رفتم آشتی می کردیم
این دفعه نرفتم جلو یه ماهه قهره 😕
انقدر ناراحت شدم
حالا برادر شوهرم انقدر خنده رو و خجالتیه
به همسرم گفتم گفت اره داداشم اخلاقش اینجوری که هی قهر می کنه 🫤
کسی اینجا تجربه ای داره تو این زمینه؟
برای جاریم ناراحت شدم
خیلی خانم خوبیه 😒