اولیش خودم ب محض اینکه از بیمارستان رسیدم خونه شوهرم کمردرد شدید شد ب طوری که نمیتونست راه بره البته سابقه هم داشت.بردنش دکتر گفت دیسک کمر داره ت.توی اون اوضاع اونم ور دل من استراحت میکرد😕
دومیش خواهرم
سزارین شد مادرم رفت خونش که مراقبش باشه ما رسم داریم مادر دختر ۱۰روز باید خونه ی دخترش بمونه کاراشو انجام بده.از اون ور مادرشوهر پیرش هم اومد خونشون نمیتونست هیچ کاری انجام بده .مادر بنده خدام باید از دو تا زائو مراقبت میکرد😅.عصبی شده بود
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
توی قنوت نمازتون دعای سلامتی حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف (دعای اللهم کن لولیک...) رو بخونید. خدایا من اعمال مستحبی ام رو به نیابت از تمام این دل شیفتگان حضرت انجام میدم.
یه شماره زن تو گوشی شوهرم دیدم .گفت هیچی نیست قسم و فلان منم تا جای که بود حرف نثارش کردم گفتم ج ن ده باز ناراحت شد داد وبیداد زد تو گوشم طبقه بالای خونه مادرمم بودم درحال استراحت همه اومدن بالا خداروشکر بابام نبود.فقط سکوت کردم نمیدونم چرا اون که خیانت نکرده بود مطمئن بودم اما یه عدرخواهی و جواب منطقی مشکل حل میشد نه اینکه کینه بشه تو دل من بعدش اسیبای بیشتر ودعوا بدتر
مادرشوهرم همش شوهرم و پر میکرد که این اصلا شیر نداره و همش میخواست یه کاری کنه من بچم و شیره خشک کنم که موفق نشد..
خیلی عصبی و ناراحتم میکردن. هنوزم که ۷ سال از موقع میگذره خیلی برام سخته فکر کردن بهش..
یه بارم قشنگ اساسی دعوا کردیم و .....
خدایا .. خدای مهربونم .. بابت زندگیم که خوشبختم و تو آرامشم شکرت 🤲🤲🤲خدای مهربونم بابت همسرم .. عشق زندگیم که با تمام وجودم عاشقشم شکرت ❤❤❤خدا جونم .. بابت دوتا فرشته های زندگیم که بهم دادی شکررررت ... همیشه شکررررت . بابت نداشته هام هم شکرت .. 🥰🥰🥰 خدایا شکرت که مادرم و برادرم رو دارم تا همیشه پشت و پناهم باشن.. درسته که پدر ندارم 💔ولی تو رو دارم که مثل کوه بالای سرمی خدا جونم 🥺❤ عاشقتم خدا جونم.... عاشقتممممم❤❤❤
دخترم زردی داشت از روز دوم تا دهم بیمارستان بودم .....خیلی بد بود تخت مادر خالی نداشتن فقط دستگاه برای بچه داشتن پتو برده بودم کنار اتاق یا راهرو رو زمین مینشستم ....مامانم فوت کردن ...خدارحمتش کنه اگه بود شاید بهتر میگذشت اون روزا ....یه خواهرم پا به ماه بود اون یکی دختر شیرخوره داشت ....دختر اینو گذاشتن خونه ی پا به ماهه خودش اومد عین ۱۰روز کنارم بود ...شیر نداشتم برای همین زردیش خیلی بالا شد دکتر عوضیشم میگفت شیر خشک نده ....بعد ۲یا۳روز خواهرم گفت من شیرش میدم ..الان هم دختر اونه هم دختر من😉
بچه اولم شوهرمو با دوستم در حال ...دیدم و کارم به بیمارستان و زایمان کشید.دومی تنها رفتم زایمان و برگشتم سومی رو خواهرم به شوهرم گفته بود تو بابای بچه نیستی .شوهرم کل دوران حاملگی رو رفت که رفت بازم تنها زایمان کردم و اومدم و ده روزگی شوهرم اومد بچمو برد ازمایش دی ان ای
یک یا دوماه بخاطرگریه های نوزاد شوهرم جدا میخابید بعد من بخاطر مراقبت از نوزاد،پیش مادرم یا مادرشوهرم میخابیدم،این دوری خیلی حس بدی بهم داده بود نمیتونستیم باشوهرم تنها باشیم و خلوتی کنیم😔خیلی بد بود،تازه همسرمم بخاطر حسادت مادرش زیاد نزدیکم نمیشد و کنارم نمیومد😭😭بعدش کار خودمو کردم و راحت شدم😐
وابستگی و مهرطلبی،دو عاملِ بزرگِ طلاق و بدبختیِ خانواده هایِ ایرانی!
خدایا .. خدای مهربونم .. بابت زندگیم که خوشبختم و تو آرامشم شکرت 🤲🤲🤲خدای مهربونم بابت همسرم .. عشق زندگیم که با تمام وجودم عاشقشم شکرت ❤❤❤خدا جونم .. بابت دوتا فرشته های زندگیم که بهم دادی شکررررت ... همیشه شکررررت . بابت نداشته هام هم شکرت .. 🥰🥰🥰 خدایا شکرت که مادرم و برادرم رو دارم تا همیشه پشت و پناهم باشن.. درسته که پدر ندارم 💔ولی تو رو دارم که مثل کوه بالای سرمی خدا جونم 🥺❤ عاشقتم خدا جونم.... عاشقتممممم❤❤❤