دلم پرهههه
خانوادم مثل اشغال بام رفتار میکنن
مسافرت تا به حال نرفتم
طلا هم یه تیکه هم ندارم هرچی داشتم دوتا گوشواره نوزادی بوو که فروختم درس بخونم
بابای از خدا بیخبرم فقط یاد گرفته کار بکشه ازم
معتاد بود یکهفته شبا نخوابیدم روزا زجه زدم از بدبختی تا ترک کرد
کرونا گرفت مردم و زنده شدم تا خوب شد هشتاد درصد ریه اش درگیر بود
سکته کرد یه لنگه پا وایسادم تا نجاتش بدم
بدنش سوخت پرستاریشو کردم
و. ... یه روز خوش ندیدم به همون سی جز قران
تا کار داره میگه بابا جان
کارش که تموم میشه فوش میده از خونه بیرون میکنه کتک میزنه
بچه ها من بابامه دلم میسوزه ولی میخوام دیگه قدی شم برا کنکورم بخونم هنوز وقت هست ؟ پایم ضعیف نیست متوسط رو به بالاعه
تورو قران یه چی بگید اروم شم و قوی دیگه دلم نسوزه
خدا هم قربونش برم نمیبینه انگار دل پره منو