2777
2789

دیروز با جمع آشناهامون رفته بودیم بیرون، تو جمع یه پسری بود موقعی که خواستم نوشیدنی خودمو حساب کنم اومد گف اجازه بدین من حساب کنم

منم گفتم خیلی ممنون، میخواین من مال شمارو حساب کنم؟

با خنده گف تو کلا مردونگی منو بردی زیر سوال

منم گفتم مردونگی مگه به خرج کردنه؟ همه ی انسانا باهم برابرن مرد و زنم نداره

اونم گف نه من به هیچ عنوان نمیتونم به خودم اجازه بدم در حضور من یه خانم دست تو جیبش بکنه، ببخشید دیگه فمنیست نیستم من.

حالا میخوام ببینم به نظر شما پسر حق میگفت یا من؟

واقعا تا این سن هنوز نتونستم با این قضیه کنار بیام بیینم درستش چیه...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من میگم وارد رابطه های دوستی نشیم مگه برای ازدواج و اگه ازدواجی هم شدیم پسر باید حساب کنه.

اکیپ دختر و پسر که باید هر کی دنگ خودشو بده

حرفی که به نظرم درسته را در تاپیک ها و اجتماع میزنم و میرم .ریپلای ها و جواب ها را نمیخونم .چون خیلی ها مخالفن و با حرف درست تهاجمی برخورد میکنن.میذارم پشت سرم اونقدر حرف بزنن که خسته شن .

بوووو چقد کشش دادی خندم گرفت اون خواسته مهمونت کنه خیلی هم قشنگ صحبت کرده ،ی بار دیگه تو اونا حساب کن بگو سری قبل مهمون 

شما بودیم اینسری مهمون من تامام فمینیست و برابری و اینا چیه  سر ی ابمیوه

سلام،میخاستم بهتون بگم من یک فرزند طلاقم ک از بدو تولدم افتادم تو تلاش ،تلاش برای ساختن و نشدن و نتونستن هی شکست خوردم و شکست خوردم و تنشهای زیاد تحمل کردم این روزا خانوم شدم و وقت ازدواجمه اما تنهام و پر از وحشت،وحشت شکست و الان میفهمم واقعا رنج نداشتن پدر و مادر هرروز چقدر وحشتناک تر از قبله،فقط باهاتون درد و دل کردم ممنون میشم برام دعا کنید که بالاخره کسی بیاد تو زندگیم ک قلبم و همه وجودم آروم بگیره خیلی تنم لرزیده همه این سالها😪❤من ی پرستار مهربونم ک عاشق مریضامم حتی تو اوج خستگی و بی حوصلگیم ،گاهی شده با اشکشون اشک ریختم،گاهی از نگرانیشون و چیزایی ک خبر ندارن اشک ریختم خیلی وقتا پیش اومده تا بیمارستانهای دیگه ک ارجاع شدن پیگیر احوالشون شدم و خبر نداشتن،خیلی وقتا تایم کمی ک خونه هستم ب فکرشون بودم ،خیلی وقتا با غم خیلی هاشون غصه خوردم با معجزات خیلی هاشون قلبم خندیده ،خلاصه ک با خیلی هاتون زندگی کردم و تو دلم پا ب پاتون اومدم و نفهمیدید خلاصه ما اینیم همشم بد اخلاق و جیغ جیغو نیستیم 😀 و قطعا خدا در من چیزی دید ک توی این حرفه قرارم داد ازش ممنونم ب هر حال❤

حق با شماست اما چون عرف ما این بوده ک مرد رو بعنوان نان آور خونه میدونستن هنوزم توی همین مرام موندن ...

بی شعور اقتصادی بودن بهتر از بی شعور اجتماعی بودنه...با شعور باش خب؟؟؟؟ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چت هامون خوندم

ariaty | 14 ثانیه پیش
2791
2779
2792