2777
2789

من ازقبل با شوهرم درارتباط بودم روز خواستگاری کسی نمیدونست فکر میکردن من نمیشناسمش همه دست به دست هم داده بودن من محجوب و سربه زیر یه نظر اقای داماد و ببینم😂 

اونا هم با جمعیت زیاد اومده بودن شوهرم تا شیرینی و داد دستم هول شدم چادرم و ول کردم وسط جمعیت چادرم افتاد هرکسی یه طرفش و میگرفت

داداشم دستم و گرفت برد نشوندم یه گوشه گفت تو بشین تا بیشتر سوتی ندادی😂

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم با خودت بگو این نیز بگذرد

روزی هزار بار گفتم دیگه خسته شدم ب مردم خاستگار میاد ب من میگن تو رو کی میگیره بگیره هم بر می‌گردونه یکی میگه چی میشه فردا صبح بیدار نشی دیگه بسههه ۸ ماهه پیش دو ساعت رفتم بیرون اومدم شده تفریح من  

 کاربری دو نفره ⭕️ رد نکن امضامو تروخدااااا واسه نیتم دعا می‌کنی 🥲💔
ببین از این روزا تو زندگی همه هست. قوی باش و ادامه بده. با مردن تو هیچی درست نمیشه‌

بعدشو نمی‌دونم ولی راحت میشم

 کاربری دو نفره ⭕️ رد نکن امضامو تروخدااااا واسه نیتم دعا می‌کنی 🥲💔

خاطره خواستگاریم نیس روز عقدم 😂😂

جشن عقدم همسرم گفت من استرس دارم اصلا آدم هول میشه بیاد وسط (منظورش رقص عروس دومادی بود) این همه چشم دارن بت نگاه میکنن 

 منم میگفتم اشکال نداره حالا تو بیا دست بزن من برات میرقصم 😂😂

اقا ما رفتیم وسط همسرم از منم بهتر میرقصید 

حالا من اینجور شده بودم 😐

تا عروس خواهر شوهرم اومد تو گوش همسرم گفت تو دست بزن تا حالا برقص آقا همسرم دو دقه دست زد دوباره طاقت نیاورد 😂😂😂😂😂

یعنی از خنده پوکیدم فیلم عقدم خیلی باحال شده 😂😂😂

شب خواستگاری دخترخالم دومادباکل طایفشون اومده بودبعدبنده خداپدربزرگشم مریض بود..اینوبااون حال مریضش اورده بودن که حضورداشته باشه...اومدنی دومادبیچاره کولش کرده بودازدم ماشین تاخونه ..فک کن باکت وشلواروخیلی رسمی اون بنده خداروکول کرده بود..ایشونم اینقدمحکم خودشوگرفته بودکه نیوفته کل شلواردومادوخاکی کرده بود.بعدبازرفتنی دومادبیچاره کولش کردولی اینباربدون کفش ..ولی پدربزرگ اصرارداشت که کفشاشوبپوشه یوقت اینایادشون میره جامیزارن کفششو...براهمین کفشارودستش گرفت که اینسری سرشونه دومادوخاک گرفت...ماهم بزورخندمونونگه داشته بودیم ...بعدکه رفتن هممون ترکیدیم 😂😅😂

خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار می‌کشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله می‌شویم وبی صدا می‌میریم..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز