2777
2789

من چندماه با شوهرم قهر بودیم و داشتیم جدا میشدیم و باز اشتی کردیم 

حالا با خانوادش ارتباطی ندارم چون تو اون مدن پشت سرم حرف زدن و قبل از اونم باعث اختلاف میشدن ....


بالاخره که باید ارتباط بگیرم 

ولی متنفرم ازین موصوع و احساس میکنم برم تو جمعشون یک کلمه هم حرف نمیزنم باهاشون 


همش فکر میکنم اون جایگاهمم خراب شده تو این قهرا 


بااینکه میدونم بدذاتی ندارن و بی عقلن


شما تجربه مشابه داشتید ؟ 

خودتون یا عروستون حالا ....

خب وقتی حرف خونت بیرون میره دیدگاه بقیه عوض میشه ولی مهم نیس سعی کن درادامه خوش باشید ک گذشته فراموش شه ،رفت و آمدتو خیلی کم کن با همسرت برو بیا ماهی ی بار نهایتش

نه فرشته ام نه شیطان..

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

آره. دیگه فکر میکنن عروس دوباره پسرمونو خام کرد ک باهاش آشتی کرد وگرن پسرمون از زنش متنفره و ب زور تحملش میکنه. خودمم ی تافته جدا بافته میدونن.

پَ بُزرگــــ   میشــــَـم...واسه هر کـــی که کوچـــــیکم کرد.... 

آاااخ گفتی منم دقیقا همین مشکلو دارم باردار هم هستم خانواده شوهرم یه دعوای بدی بین ما انداختن شوهرم آدم خوبیه فقط نمیدونه خانواده اش چقدر آشغالن(خواهر بزرگش که به شدت با شوهرم صمیمیه و مادر افریته اش که خوشحال شد ما دعوامون شده)...موندم چندوقت دیگه که میرم خونشون چجور رفتار کنم اصلااا دلم نمیخواد حتی یه لبخند بزنم بهشون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز