شوهرم پیش همه بهم گفت

مدیر استارتر

عضویت: 1400/10/14

تعداد پست: 4710

امروز عصر قراربود همکارای همسرم بیان خونمون یه ذره وقت بگذرونن خودمم نمیدونم چرا اومدن جالب اینه باهاشون زیادم صمیمی نیستیم من کلی زحمت کشیدم از صبح ۵ بلند شدم کلی تدارک دیدم کلا آدمیم که زیاد ارایش میزنم نمیدونم چرا دست خودمم نیس شوهرم بار ها گفته کمش کن تا مهمونا اومدن با همسراشون اینم منو دید فهمیدم از تیپم ایراد گرفته هی بد نگام میکرد بعد داشتم آلبوم میاوردم نگاه کنن شوهرم برگشت گفت خره این آلبوم نه اون یکی اصلا ازش انتظار نداشتم یعنی چی پیش این همه آدم برگشته بهم اینو میگه کلا دعوا دعوا میگفت کلی داد زد سرم عوض شده بود

1401/08/30

22:57

2 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

hadis6981

عضویت: 1399/07/15

تعداد پست: 25306

خره؟؟؟😐🔪

خیلی بیشعوره واقعا

1401/08/30

22:59

0 نفر لایک کرده اند ...

_lena

عضویت: 1401/08/29

تعداد پست: 9434

وا

بعدا چی گفت بهتون؟

دوست قشنگم یه صلوات برای حال خوبم مهمونم کن،بعد بهم بگو که منم برات صلوات بفرستم❤️😍

1401/08/30

22:59

0 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

dokhimman

عضویت: 1401/04/26

تعداد پست: 1458

ببخشیدا ولی چجور دهنشو جرندادی حیوونو

نه فرشته ام نه شیطان..

1401/08/30

22:59

0 نفر لایک کرده اند ...

باب_اسفنجیم

عضویت: 1400/04/22

تعداد پست: 7173

وا چقدر بی ادبه

اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بی‌حال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق

1401/08/30

22:59

1 نفر لایک کرده اند ...