سلام دوستان. دخترم دو سالشه، فهمیدم که باردارم، فعلا فقط ساک بارداری دیده شده. کارمندم، خیلی سختمه دوباره حامله بشم و یه بچه دیگه بزرگ کنم. تازه داشتم راحت میشدم و زندگیم به حالت نرمال برگشته بود. وضع مالیم خداروشکر بد نیست. همسرمم میگه تابع نظر منه، هرچی من بگم موافقه. حالا موندم تو دوراهی که نگهش دارم یا نه. میشه کمکم کنید لطفا؟
حامله ام خیلی دلم شکسته با جون و دل شب جمعه گرفتم برای پدرشوهر خدابیامرزم بعد تو جمع برگشته میگه عروس بیارم بشه دشمن جونم حالا من اصلا آزاری ندارم برای این زنیکه ۵۵سالشه پسزشم ۳۵عروس دیگه ایی هم نداره
چطور میتونی نیاز بچهت نبینی؟؟ من دارم افسرده میشم از حرفهای دخترم😔😔 من هم سرایطشو ندارم.ولی خب م ...
چون توانایی خودمو می شناسم.... اگه بنا به خواست بچه ی اولم، یه بچه ی دیگه رو وارد این دنیا کنم برای هردوشون نمیتونم مادر خوبی باشم، پس همین اولی بیشتر متضرر میشه تا منتفع....
عزیزم مرسی از حرفات. خیلی ارامش گرفتم. خدا مادر عزیزت رو رحمت کنه، روحشون شاد باشه
برای مادرم ک بهترینم بود جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهد.و تجربه را زیاد میکند. هیچجا ننوشته اند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند . مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخنهایش جز دردچیزی نمیروید، . مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک . هیچکس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است.