خدا حفظشون کنه منم تو بارداری اولم ۵ماهم بود بابام فوت کرد مامانمم ۳سال قبلش فوت شده بود خودمم تک فرزندم دبگه بعد بابام تنهای تنها بودم این بچه شد همه دار و ندارم همه کسم همه دنیام همه هم میدونن روش عجیب حساسم مخصوصا که مظلوم هم هست
دختر من چون تنها نوه خانواده همسرم هست. همش دوس دارن بریم اونجا بخاطر بچم پیشش باشن، ذوقش میکنن، خانواده همسر منم اصلا بدیه اخلاق و قیافه دخترم نمیگن و حق ندارن بگن، اما بالاخره نوشون که هست. چون خودم رابطه خوبی با مادرشوهرم ندارم و خوشم نمیاد خیلی دیر به دیر دخترمو میبرم خونشون. اما ب هرحال همین ک فکرمیکنم دخترم نوه ی اونا هست، اصلاااااا دوس ندارم بچه دوم بیارم که دو تا نوه گیرش بیاد و خوشحال بشه. تو به این چیزا فکرنمیکنی؟؟؟ یا من زیادی حساس شدم؟
یوقتایی اون اوایل قبل بارداری اولم ازین فکرا میکردم...ولی الان اصلا ..فکر میکنم بچم کامل مال خودمه..حتی فکر میکنم بیشتر مال منه تا باباش 🤣🤣🤣
تو هم به این چیزا زیاد فکر نکن فقط فکر کن اگر دوز از جونت بعد ۱۰۰ سال نبودی این بچه تنها باشه مشکلی پیش بیاد باید چکار کنه الان که میتونیم باید کاری کنیم برای فرداشون...تنهایی سخته
منم خودم بچه اولم...همیشه بابام به من بها میداد تا بقیه بچه ها...الانم منو ویژه تر دوست داره میگه تو یار اول زندگیم بودی و من بچگیم واقعا حس عالی داشتم هیچوقت حسادت نمیکردم به بقیه بچه ها...ولی مامانم خواهر دومین رو بیشتر دوست داشت و برای هنین من بچه بودم مامانمو زیاد دوست نداشتم🤣ولی الان مامانم منو بیشتر تحویل میگیره
والا واسع مامان بابای من فقط آخری انگار بچشونه مارو از تو جوب پیدا کردن 😒
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
