مهمون خیلی دوست دارم
قدمشون روی چشم دیر نیان فقط خیییییییییییلی بدم میاد ازین حرکت
حتی اگر بچه ی شلوغ داشته باشه هم ناراحت نمیشم میگم یه روزه دیگه همیشه نمیاد که
ولی دیر بیان هی مجبور شی غذا رو گرم نگه داری نصف برنج نه دیگ بشع
من تنها مهمونی ک دیگه بیرونش کردم یکی از اقوام شوهرم بود فردای عروسی از مراسم پاگشا تا ۲ ماه خونمون موند و من دیگه بعد از ۲ ماه بیرونش کردم 😐
نه خواهر شوهر مجرد سن دارم .
دیگ من بعد از ۲ ماه طاقت نیاوردم لباسامو جم کررم رفتم ب شوهرمم گفتم ک من دیگ نمیتونم تحمل کنم این وضعو اگر منو میخای خاهرتو بیرون کن
اونم گفته بود ک داری زندگیجو بهم‌میزنی چرا نمیری خونه خودتون چرا اینجایی و اینا اونم رف
فک کن در حدی بود ک فامیلای شوهرم زنگ میزدن میگفتن بیا برو خونتون بیچاره عروس و داماد تنها باشن ولی ایشون ب رو خودش نمیورد نه خودش ن خانوادش .خلاصه بدترین روزهای زندگیمو برام رقم زد 😒
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
