بالاخره تصمیم گرفتم یه کاغد بنویسم بذارم لای در خونشون.
یه کاغذ برداشتم نوشتم:صدای زناشوئی شما بلند لطفا رعایت کنید
به استرس بدی گرفته بودم
لباس پوشیدم دیدم کفشاشون هست
کاغذ گذاشتم لای درشون هی لیز میخورد میافتاد زمین
چندبار همین کارو کردم باز لیز میخورد
میترسیدم متوجه خش خش کاغذ بشه در باز کنن
یا همسایه رو به روشون در باز کنه
تو این سرما بدنم داغ شده بود
کاغذ رو پایین در گذاشتم
تندتند رفتم گفتم هرچی شد شد
چندساعت اول خبری نبود
بعد دیدم صدای جابه جایی تخت میاد