چرا وقتی میدونم دارم از یه رابطه سمی میام بیرون نمیتونم راحت فراموش کنم؟
چهار سال زندگی مشترک تموم شد...
دارم حرص میخورم از اینکه چرا از اول نزاشت صمیمی بشیم؟ چرا هیچ وقت هوامو نداشت؟ چرا سعی میکرد حسادت منو برانگیخته کنه؟ چرا اولویت اولش نبودم و همش خانوادش رو مهم تر میدونست؟
چرا بهم میگفت تو زندگی خودتو بکن من زندگی خودمو
وقتی نامزد بودیم خیلی دوستم داشت میگفت از سرش زیادم حتی درد و دل میکرد. خیلی ناراحتم که چرا بین منو خانوادش با سیاست فاصله انداخت تا باهم اوکی نشیم و چرا کار به جایی رسید که بگه دوست دارم طلاق بدی بری...
دلم شکسته