یه پسری هست سه چهار ساله دوسم داره ولی من ازش خوشم نمیاد(شخصیت و ادب و این چیزا صفررر کلا همه ازش بدشون میاد.) اینم بگم زندگی سختی داشته از بچگی خانوادش خوب نبودن. تابستون امسال نشسته بودیم من داشتم حرف میزدم باهاش(فامیله) میگفتم رو یکی کراشم و مسخره بازی در میاوردم (خاک تو سرم) :/ بعد برگشت یه جوری نگام کرد و آه کشید گف تو همه رو دوس داشتی بجز من. حقیقتا دلم براش سوخت