خواهرم دانشجوی به رشته مهندسی دانشگاه امیرکبیر هست
یکی از همدانشگاهیهاش بهش علاقه داره و میخواد بیاد خواستگاریش
پدر پسره کارخونهدار هست و وضعیت مالیشون عالیه بخاطر همین خواهرم بهش جواب رد داده چون اوضاع خانواده خودمون از جهت مالی و فرهنگی مناسب نیست بهش جواب رد داد و اجازه آشنایی با خانواده رو نداد
ولی پسره ول کن نیست
من به خواهرم میگم حالا شرایط رو بهش بگو شاید کنار بیاد
ولی خواهرم میگه وضعیت مالی برای پسره مهمه
خواهرم هم تا حالا با لباسها و موبایل و چیزهایی که من براش خریدم رفته دانشگاه و چندبار هم که با دوستای دانشگاهش میخواستن برن بیرون خواهرم ماشین من رو برده بود
یه حتی یکبار که پسره رسونده بودش آورده بود خونهی ما رسونده بودش و بخاطر همین مسائل هم هیچ پیش زمینهای از اوضاع مالی خانواده ما نداره
از طرفی بهش میگم باهاش حرف بزن از طرفی هم میبینم شوهر منم دقیقه اول با وضعیت خانواده من کنار امد و بعد چیزی نگذشت که گفت برادرهات حق ندارن تو خونهی من قدم بذارن و چقدر همیشه توسط خانواده شوهرم تحقیر شدم
اینجا هم امدم درد و دل کردم نصف کاربرها گفتن تو زیاده خواه هستی و یه پزشک امده تو رو از اون خانواده گرفته حالا تو به جای شکرگذاری نق میزنی
واقعاً نمیدونم ما سه تا خواهر باید از دست این خانواده چکار کنیم