مادرشوهرم خيلي پررو و وقيحه . چندين بار حرف هايي زده كه تا عمق وجودم آتيش گرفتم ولي جوابش رو دادم 
مثلا يكيش اينه كه داداش من تو سن ١٨ سالگي فوت كرده پسر اونم ٣٠ سالگي يه بار به مامانم گفت حالا غم شما سنگين نيست چون پسرت بچه بود من چي بگم كه جوانم رو از دست دادم و همه شهر ميشناختنش هيچ وقت بخاطر اين حرفش نمي بخشمش
يه بار ديگه هم گفت حالا كه خواهرت درسش تموم شده بره تو يه مغازه اي كار كنه ولي ما از اون آدم ها نيستيم كه بذاريم بچه مون هرجابي كار كنه ، خواهرم ماه بعدش استخدام شد ولي دختر اون ده ساله داره دنبال كار دولتي ميگرده