2777
2789
عنوان

چرا بعضی از مردا اینجورین

68 بازدید | 19 پست

چرا بعضی مردا تا قبل رسیدن به همسرشون بهش توجه میکنن و هی خانواده خانواده نمیکنن ولی وقتی ازدواج میکنن حالت بچه ننه به خودشون میگیرن. هی دوست دارن پیش مادر و خواهرشون باشن هی دلتنگ میشن و همش هواداری اونارو جلوی زنشون میکنن و زنشون رو مقابل خودشون میبینن؟ 

کودکن

🌙تا خدا هست؛ کسی تنها نیست...💕                                   داوشمی بمولا.  ولی اگه راه داره لایکم نکن .                             یک روز او می آید، از کوچه های باران................یامَهدی‌"عج"

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

مردند دیگه کی دیدی تعادل داشته باشند

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            

شما متاهلی الان

چند تا دلیل داره عزیزم

۱_خوب دیده شدن و بدست اوردن تاییدیه دختر

۲_کلا مردا خرشون ک ازپل بگذره شخصیت واقعیشون رو میشه 

اگ میخوای شوهرتو سمت خودت بکشی بهش محبت کن و خونت ارامش برقرار باشه 

مثلا مدام کنترلش نکن سختگیری نکن غر نزن گیرنده چپو راست بحال خودش بذارش 

الله و اکبر_ الله و اکبر_ الله و اکبر/خدایا بهرکی بچه نداره بچه بده بهرکی هم دادی حفظ کن براش الهی آمین🤲
وای چ بد چرا چجوریه


دوران نامزدی همسرم میگفت مامانمو دوست ندارم و تو رو از خواهرام بیشتر دوست دارم. مامانش هم میگفت این ازدواج کنه بره من گیاه خوار شم! کلا قبل ازدواج باهام درد و دل میکرد و خیلی دوستم داشت.مادر و خواهرش منو دیدن و خواستگاری کردن.مامانش میگفت این نگو هستش و نمیزاره باهاش صمیمی بشم.خواهراش هم میگفتن ما داداشمون رو دیگه دادیمش به تو.همه چی خوب بود ولی بلافاصله بعد از عقد همسرم شروع کرد به ایجاد حس حسادت در من. مثلا خوندن آهنگ چشم رنگی برای من که چشم مشکی بودم(خواهراش چشم رنگی بودن) یا مکالمه غیرطبیعی با خواهراش که بعدا فهمیدم از عمد برای ایجاد حس حسادت در من بوده

(مثلا تلفنی با خواهرش اینجوری بود: سلاااااام عشقم چطورررری جییییگگگگرممم چه خبرا خانومم ای جاااانم ای جانم...) 

و من فقط تعجب میکردم انگار با دوست دخترش حرف میزد حالت لاس زدن اما حسودی نمیکردم. مدتی اینجوری بود و من فقط ته دلی ناراحت میشدم و چیزی نگفتم. یه روز بهم گفت تو چرا حسودی نمیکنی! 

گفتم وا چرا و به چی حسودی کنم؟؟ 

همسرم بعد ازدواج دیگه باهام دردو دل نمیکرد و دیگه همش به خواهراش عشق میداد و با اونا منو حساس میکرد و همگام با شوهرم حسادت خانوادش هم نسبت به من شروع شد و همش میترسیدن نکنه من داداششون رو ازشون بگیرم😐(شروع جنگ مالکیت) 

بعد یک سال همسرم اقرار کرد که سم پاشی کرده و نزاشته من و خانوادش باهم صمیمی بشیم چون ترسیده ما یکی بشیم علـــــیه اون!!!!  و حتی خوشحال نبوده که خانواده هامون خیلی سریع با هم خوب و صمیمی شده بودن... 

خلاصه بعد از یک سال رفتار سمی موفق شد در من حس حسادت ایجاد کنه و من خواهرشو هووی خودم میدیدم. در کنارش با چشم چرونی در بیرون منزل و همچنین محو شدن به دخترای داخل کلیپ آهنگ ها منو حساس تر هم کرد.همسرم باهام از بعد ازدواج صمیمی نمیشد و میگفت تو زندگی خودتو کن من زندگی خودمو... 

بعد از همه این ها ازم خواست با خانوادش صمیمی بشم😐😐😐😐

ولی من دیگه نمیتونستم صمیمی بشم چون نگاه من به خانوادش دیگه منفی شده بود. خانوادش هم رفت و آمد افراطی در حد قاطی شدن باهم میخواستن که من نمیتونستم. حسادت اونا هم بیش از حد شده بود و همش سعی میکردن با من رقابت کنن. سر رفت و آمد هم به من فشار میاوردن. همسر منم دیگه گیر داده بود که باید باهاشون صمیمی بشی وگرنه زندگیمون تموم میشه... 

یعنی دیوانه شدم از دستشون. آخرم خواهرش گفت جهیزیتو بردار ببر ما دیگه این زندگی رو نمیخوایم.و شوهر منم پشت اونا رفت و گفت دوست دارم طلاق بدی بری... 

الانم در حال جدایی هستم😔

زندگیمو خودش و خانوادش خراب کردن و تنها ایرادی که از من میگرفتن این بود که با ما ارتباط نمیگیره🫠💔

احساس مهم بودن بهشون دست میده، چون دو طرف سرشون دعوا دارن و برای جلب توجه شون تلاش میکنن اون زمان هم همسر هم خانواده... 

این جهان به شدت عادلانه است هر انسان سهم خوشی و رنج خود را برابر دریافت خواهد کرد، هر کدام از این دو فزونی یافت از جانب پروردگار نیست؛ بلکه توسط انسان هایی احاطه شده اید که آن را مضاعف می‌کنند.
دوران نامزدی همسرم میگفت مامانمو دوست ندارم و تو رو از خواهرام بیشتر دوست دارم. مامانش هم میگفت این ...

وای عزیزم متاسفم برای اتفاقاتی ک برات افتاده ولی ناراحت نباش شوهرت دهنش بوی شیرمیداد و نمیتونس خودش تصمیم بگیره عین عروسک خیمه شب بازی ک خانوادش دستوپای اونو بحرکت درمیاوردن 

یروزی تاوان این حماقتشو میده خانوادشم حتی پشیمون میشن ازبلایی ک خودشون سر بچشون اوردن

صبور باش و بخدا واگذار کن 

بذار تاوان رفتاراشونو پس بدن توچیزی ازدست ندادی درواقع اوناهستن ک چیز خوبی ازدست دادن بعداز تو روزگاز حسابشو بااونا صاف میکنه

اتفاقا کارخوبی میکنی تاهنوز اسیب بیشتری بهت وارد نشده خودتو ازاوت برزخ خارج کن .و تمام حقو حقوقتوبگیر کوتاه نیا 

اولا ک انشاالله تواین روند شوهرت سرعقل بیاد اگ هم نیاد مطمعن باش پشیمونی کارایی ک باتوکرد تا عمرداره یادش میمونه  و این میشه مجازات و شکنجه ی اون

خیالت تخت 

دردیه ک براش دوا نداره

الله و اکبر_ الله و اکبر_ الله و اکبر/خدایا بهرکی بچه نداره بچه بده بهرکی هم دادی حفظ کن براش الهی آمین🤲
وای عزیزم متاسفم برای اتفاقاتی ک برات افتاده ولی ناراحت نباش شوهرت دهنش بوی شیرمیداد و نمیتونس خودش ...

الهی قربون مهربونیت برم. امیدوارم عزیزم

من حق و حقوقمو بخشیدم و حق طلاق گرفتم ازش و دارم جدا میشم. گفت اگه نبخشی طلاقت نمیدم و اگه مهریه اجرا بزاری با ماشین از روت رد میشم. منم نخواستم بیشتر از این از دستش غصه بخورم و خودمو راحت کردم

الهی قربون مهربونیت برم. امیدوارم عزیزم من حق و حقوقمو بخشیدم و حق طلاق گرفتم ازش و دارم جدا میشم. ...

وای بگردمت چقد عوضی و بیشعور بوده نباید اجازه میدادی همه چی براش راحت تموم بشه

ولی خب اره خودت زودتر ب ارامش میرسی همچین شوهری همون بهتر ک اززندگیت حذف بشه الهی بهترین قسمت نصیبت بشه ک هرروز آه بکشه کاش ازدستت نمیدادم 

اصلا همینطور میشه ها برای همین میگن هیچ کس زن اول ادم نمیشه

الله و اکبر_ الله و اکبر_ الله و اکبر/خدایا بهرکی بچه نداره بچه بده بهرکی هم دادی حفظ کن براش الهی آمین🤲
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز