۱۵ ساله متاهلم بچم نه سالشه.شوهرم انگار دیگه منو نمیخاد میدونم و مطمئن هستم که خیانت نمیکنه ولی بود و نبودم واسش مهم نیست.رابطه ای هم نداریم .موندم برم یا بمونم. میتونم رو خانواده ام حساب کنم واسه رفتن .ولی دلم واسه بچه میسوزه. یا بایدتا آخر عمرم همین جوری بمونم یا جدا شم
از اول همینطور بود شوهرت؟
فکرکردی بعد طلاق الان کیسای خوب واست صف کشیدن؟خودت انگار بیشتر دوست داری بگردی دنبال بهونه برای طلاق جا اینکه ببینی مشکل از کجاست که باهات بد شد یا اینکه درستش کنی!!
بچه ی طلاق خیلی عذاب میکشه
دقیقا تو یه شرایط مشابه شما هستم البته با دوتا بچه...منکه دلمو ب دریا زدم و اومدم خونه پدرم و در خواست طلاق دادم البته حق طلاق دارم.سبک سنگین کن ببین خوبیاش بیشتره یا بدیاش بعد تصمیم نهاییتو بگیر.امیدوارم بهترین راه رو خدا پیشروت بزاره عزیزم💖
منم حس میکنم دلش با زبونش یکی نیست با زبون میگه میخوامت ولی رفتارش اینو‌نمیگه! مثلا وقتایی که ناراحتم یا دلم گرفته با حتی مریضم بی تفاوته! راحت می‌خوابه و همیشه خودشو میزنه به نفهمی که یعنی مثلا متوجه نشدم حالت خوب نیست!!!
منم مثل شمام ...شوهرم بهم خیانت کرد با دختر عمش..حمایت خانواده ندارم پول هم ندارم با یه بچه ک اسم رفتن میارم اشک میریزه شوهرم تازه کاراشو کرده طلبکارم هست میگه دوسال دیگه طلاقت میدم بزار بچه بزرگتر بشه..حدس میزنم با دختر عمش اشتی کردن بیشتر دعوامون سر همینه
باهاش صحبت کردی؟طلاق اخرین راهه واقعا
بخوام برگردم خونه پدرم ب شدت خسیسه ...پول رهن خونه هم ندارم شوهرم هم لجبازی باهام میکنه میگه اگه تو زن بودی من این کارهارو نمیکردم نمیدونی چقدر میسوزم تو فامیل خیلی درد داره ..۵ سال چ کارها ک نکردن مسافرت ها ک ترفتن حالا پرو میگه تقصیر تو بود..کاش میمردم تا گریه میکنم میگه خوب کاری کردم باهات
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
