منو شوهرم عاشقونه همو دوست داریم بهم خیلی محبت میکنه و هر روز عشقشو بروز میده و هروز بهم میگه دوست دارم و اینا
من اخلاقی دارم که متنفر هم هستم ازین اخلاقم اینه که شکاکم
نه اینکه شک کنم با دختری حرف بزنه نه!
اینکه وقتی خونه نیستم یکی دو شب و اون برا خواب میاد خونه
و تنهاس فکر میکنم اگه هوس کنه خود ار*ضایی میکنه😶
مثلا وقتی میام خونه به خنده میگم کاری نکردی که نبودم
میگه من اصلا بهش فکر نمیکنم وقتی نیستی
و اونجور ادمی هم نیستم
مثلا همین دیشب و پریشب من خیلییی مریض بودم و شوهرم میرفت سرکار بخاطر اینکه یکی پیشم باشه و از بچمم مواظبت کنه خونه ی مامانش موندم
(دو هفتس انفلونزا گرفتم ) خلاصه که الان اومدم خونه هی فکر میکنم نکنه کاری کرده باشه من نبودم یا اینکه چون مریض بودم میبودمم کاری نمیشد دلش خواسته گفته اینکارو بکنم همش این فکرا میاد تو سرم و خیلی متنفرم
و اینم بگم شاید بخاطر این اینجوری شدم که قبلا ها وقتی خونه نبودم و میومدم خونه گوشیشو نگا میکردم تو کانالای سک*سی رفته بود و کلی همون موقع دعواش میکردم چرا وقتی هستم با من نگا نمیکنی و اون میگفت من اینارو نگا نکردم اماده کردم تا تو بیای باهم ببینیم
الانم همش خودخوری میکنم 🥲
امشبم اول منو برد دکتر ازخونه ی مامانش بعدش اومدیم خونه بدون هیچ حرفی سرشو گذاشت و حرف عاشقونه زدو خوابید
بهش باز به شوخی گفتم نکنه کاری کردی نبودم گفت نه بابا من انقدر ذهنم مشغوله فکر نمیکنم بهش و یا بخوام حواسمو پرت میکنم چون نیستی گفتم خلاصه میخوام با همه مردا فرق داشته باشی و با درک باشی گفت خیالت راحت همونجوریم
ولی من باز هی فکر میکنم
اه 😶😶