چن روز پیش الکی که پاشو باید زودتر بریم عروسی (قرار بود همه خونواده باهم بریم) دعوام کرد دستامو پیچوند کبودش کرد کلی فوش اینا با اینکه باردار بودم شکم درد داشتم نمیزاش دراز بکشم گف خدا تورو اون بچرو بکشه راحت شم.دیروز خوب شدیم باهم امروز باز رفتیم دکتر ک برم جنسیت بچه سونو باز کلی دعوا و اینا. دیگ فک میکنم منو بچه رو نمیخا خیلی ازش ناراحتم همش بغض دارم