اصلا حوصلشونو ندارم همش دنبال بهونه ان بیان خونم.من خودم اصولا با عروس راحت نیستم ک برم بمونم خونشون.خواهرشوهرم از کرج پامیشه میاد میمونه خونه من .یعنی دوسداره بمونه همش.جلوشو همش میگیریم.الان سر بچم ک تازه دنیا اومده گیر میدن ک بیان اینجا.خودم فک میکنم از رو حسودی میان ک یوق خانواده خودم بیشتر نیان خونم اینا عقب بمونن.تا میفهمه یکی خونمونه فرداش میاد.اصلا نمیگیم بهشون که کی خونمونه کی نیس ما کجا میخایم بریم جیکار میخایم بکنیم مثلا شوهرم خونس میگه سرکارم.مهمون داریم زنگ میزنم اصن نمیگه مهمون خونمونه.عروسیم زنگ میزنن نمیگه میگه سرکارم.کیا اینجوری ان؟
📌وقتی به داشتن اعتماد بنفس عادت نداشته باشی اعتماد بنفس بنظرت نوعی مغرور بودنه📌وقتی همیشه منفعل بودی قاطع بودن مثل خشونت به نظرت میاد📌وقتی عادت نکردی نیازهات فراهم بشه اولویت دادن به خودت برات مثل خودخواهیه📌اینو گفتم که بدونی دایره ی امن تو همیشه معیار خوبی برای رفتارت نیست
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
منم نزدیک خانواده شوهرم هروقت مادرمینا رو میگم ناراحت میشن قشنگ ناراحتی شونم ب رو میارن اخه هرروز خونه مادرمم ولی خونه اونا هفته ای یک بار یا ماهی یبار شام میگنم مسافرتم که برم کلا باهام قهرن 😐
ب خاطر همین اول اونا رو دعوت میکنم بعد خانواده خودم
شوهر من برعکس شوهر شماست و هر وقت خانوادش میان با زور نگهشون میداره چند روز و در حد نوکر بهشون سرویس میده
«رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ» خدایا من از تو معجزه ای میخواهم،معجزه ای بزرگ،معجزه ای در حدخدا بودنت،تو خود بهتر میدانی،معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند🙏☺️
📌وقتی به داشتن اعتماد بنفس عادت نداشته باشی اعتماد بنفس بنظرت نوعی مغرور بودنه📌وقتی همیشه منفعل بودی قاطع بودن مثل خشونت به نظرت میاد📌وقتی عادت نکردی نیازهات فراهم بشه اولویت دادن به خودت برات مثل خودخواهیه📌اینو گفتم که بدونی دایره ی امن تو همیشه معیار خوبی برای رفتارت نیست
اینا اصنحالیشون نیس.حتی پدرشوهرمینا ک از شهرستان میان فقط خونه ما هستن اوناهم میان خونه ما پدرمادرشونو میبینن .حالا خاتواده خودم برعکس اصن خونه پسر ننسرن ی شب میرن شبم نمیمونن میرن خونشون .کل فامیلمونم ایتجوری هستن با دختر راحتتریم.اینا با دختر زاحت نیستن
اینا اصنحالیشون نیس.حتی پدرشوهرمینا ک از شهرستان میان فقط خونه ما هستن اوناهم میان خونه ما پدرمادرش ...
وای خیلی بده اینجوری،خانواده شوهرم بخوان از شهرستان بیان بمونن من حرفی نمیزنم اما شوهرم میگه جامون کمه شب واسه خواب نمونین برین خونه دختراتون که هر کدوم ۱۵۰متریه
بنطرم به شوهرت بگو بهشون تذکر بده
📌وقتی به داشتن اعتماد بنفس عادت نداشته باشی اعتماد بنفس بنظرت نوعی مغرور بودنه📌وقتی همیشه منفعل بودی قاطع بودن مثل خشونت به نظرت میاد📌وقتی عادت نکردی نیازهات فراهم بشه اولویت دادن به خودت برات مثل خودخواهیه📌اینو گفتم که بدونی دایره ی امن تو همیشه معیار خوبی برای رفتارت نیست