عزیزم هر وقت خیلی کم آوردی به من فکر کن
من نه خانوادم پشتمن نه میتونم با مادرم حرف بزنم و درد دل کنم از بس ریختم تو خودم غمباد گرفتم
شوهرمم از شانس من ی موجوده سرده که من نمیدونم چرا با من ازدواج کرده حتی
من همیشه فکر میکنم از من بدش میاد
در ماه سه یا چهار بار رابطه داریم اونم به درخواست من
دیروز گوشی شوهرم دستم بود خودش بیرون بود بعد یه شماره بدون هیچ اسمی زنگ زد مامانش بود بهم میگه ما تو رو چیکار کردیم مرد بدی بهت دادیم که تو قهری و پیدات نیستو زنگ نمی‌زنی اگر بهشون بگم نه و دخترم اذیتم می‌کنه نمیتونم بیام یه عالمه حرف در میارن که عرضه نگه داشتن یدونه بچه رو نداره
منم اون اوایل سعی داشتم به شوهرم بفهمونم که باخانواده مشکلی ندارم
ولی از بس همشون اذیتم کردن
به شوهرم گفتم من خانوادتو حلال نمیکنم و اگه روزی مردم نمیخوام تو تشییع جنازه ام باشن
خانوادش خیلی به من ظلم کردن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
