سلام، خواب دیدم من و شوهرم و مادربزرگم که فوت کرده سوار ماشین هستیم، مادربزرگم با اینکه پیر بود و سوادم نداشت داشت رانندگی میکرد من کنار راننده جلو نشسته بودم و شوهرم عقب ماشین. من ترسیدم که مادربزرگم رانندگی کنه ماشین رو نگه داشتم به شوهرم گفتم بیا تو رانندگی کن شوهرم رانندگی کرد مادر بزرگم جلو نشست منم عقب نشستم و رفتیم. میدونید تعبیرش یعنی چی؟
نمی خوام ته دلت رو خالی کنم ولی هر دو تاتون حواست تون باشه و صدقه بذار.انشالله که خیره.
هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....//خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//
خدارحمتشون کنه ایشون براتون دعا کردن برای پیشرفت زندگیتون و به زودی با اینکه شما ته دلت استرس داری در مورد یه موضوعی و نگرانی به خوبی و به سرعت ختم به خیر میشه و شوهرت پیشرفت میکنه با اینکه ریسک کردید
لایک نفرمایید دوستان به غیر از استارتر عزیز و کاربر محترمی که ریپلای کردم لااقل بفهمم پستم رو خوانده اید عزیزان .زندگیِ فعلیِ من و شما در برابر زندگیِ بَعدی،بسیار کوتاه،بسیار فرعی وبسیار ریز و گذراست.همچون جرقه ای است که از آتش اجاقی بپرد و گم شود.برای آنکه در زندگیِ بَعدی تا ابد و برای همیشه در آسایش و شادی باشیم ، کافیست همین یک لحظه ی گذرای عمر این جرقه را خوب بمانیم...