2777
2789

رفتیم شمال خواستیم با فروش طلاهامو رهن و وام یه چیز بخریم  پارکینگ و آسانسور و تراس و همه چی داشت ویو هم خوب بود  اولش همه چی رو به زور قبول کرد  بعدش من ترسیدم رهن نره  بعدش لهن هم پیدا کردیم  باز من نرفتم  خسته شده بودم تازه برگشته بودیم راه دور بود شوهرم میخواست بره من نداشتم خلاصه نشد و این دو هفته منتطر مالک بودیم خبرکنه  اول گفت دلار رفت بالا حالام گفت پسرم میخواد ازم بخره  شوهرم همش میگه چرا نذاشتی بخرم  چرا اینهمه انرژی گذاشتم و همه چی رو درست کردم  و......😔😪 راس میگه خیلی انرژی گذاشته بودیم و نشد اعصابم خورد شد چرا نرفتم  واقعا هم دیگه حوصله پیدا کردن خونه با این شرایط خودمون و این دلار رو ندارم نمیدونم چه کنم 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم حتما یه چیز بهتر منتظرتونه حتماحکمتی داشته ناراحت نباش کاملااا حستو درک میکنم میدونم دلت میخاد زمان برگرده عقب خودتو مقصرمیدونی  ولی اتفاقیه که افتاده شاید اصلا ازاونم بهترش بیفته خدابزرگه عزیزم

به کوچکی گناه نگاه نکن ؛بنگر چه کسی را نافرمانی میکنی...حسبی الله ونعم الوکیل...
منم باشم دیگه نیمفروشم به شما  شما خودتم باشی همینه  بهتره برید دنبال یه جا دیگه

یه بنگاه زنگش زده بود گفت فامیل میخواد بخره  فک نکنم دروغ بگه  دلم خیلی میسوزه برا اونهمه انرژی بیخود 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز